واژه های بیگانه: واژه های پارسی

عصاره: افشره
عصب: سُهِشگر
عصبانی: خشمگین- برآشفته
عصبانی شدن: برآشفتن
عصبانیت: خشم- برآشفتگی
عصر: پسین- ایوار- روزگار
عصر باستان: دوره باستان
عصر فن آوری: زمانه فن آوری
عصیان: سرکشی
عضله: ماهیچه
عضو: هم وند- اندام
عضو شدن: همپیوند شدن
عضویت: هموندی
عطا: دهش
عطارد: تیر
عطر: خوشبویه
عطسه: اتسه
عطف: بازگشت
عطوفت: مهربانی
عظمت: شُکوه
عظیم: سترگ- بزرگ- کلان
عظیم الجثه: کلان پیکر
عفاف: تن فروشی
عفو: بخشش- آمرزش- بخشایش
عقاب: شهباز- آگفت
عقاید: باورها
عقب: پس- پشت
عقب ماندگی: واپس ماندگی
عقب مانده: واپس مانده
عقب نشینی: واپس نشینی
عقد: گواه گیران- پیمان- پیوند زناشویی
عقرب: کَژدُم
عقربه: شاهَنگ
عقل: خِرَد
عقلانیت: خردمندی
عقیده: باور- دیدگاه
عکاس: فرتورگر
عکاسی: فرتورخانه
عکس: فرتور
عکس العمل: واکنش
علاج: درمان- چاره
علاقمند: دلبسته- دوستدار
علاقمندی: دلبستگی
علاقه: دلبستگی
علاقه دارم: دلبستگی دارم
علاقه داشتن: دلبستگی داشتن
علاقه مند: دوستدار
علاقه مند شدن: دل بستن
علامت: نشانه
علاوه بر: افزون بر- افزون بر آن
علاوه بر این: افزون بر این
علائم: نشانه ها
علائم راهنمایی و رانندگی: نشانه های راهنمایی و رانندگی
علت: چرایی- شوند
علم: دانش
علم بدیع: دانش نوآوری
علم ریاضیات: دانش رایشگری
علما: دانشمندان
علمی: دانشوارانه
علنی: آشکار
علنی شد: آشکار شد
علو: بالندگی
علوم: دانش ها
علی البدل: جانشین
علی الحساب: پیش پرداخت- پیش دریافت- پیش ستان
علی الخصوص: به ویژه
علی ای حال: به هر روی
علی رغم: با اینکه
علیرغم: با آنکه- با اینکه
علیه او شورید: بر او شورید
عمامه: دستار
عمدا: دانسته- آگاهانه
عمده: بیشتر- بزرگ
عمدی: خود خواسته
عمر: زیوِش- زندگی
عمر طولانی: دیرزیوی
عمران: آبادانی
عمق: ژرفا- گودی
عمل: کنش- کار- کردار
عمل جراحی: کَرِنت
عمل کردن: کَرِنت
عملکرد: کارکرد
عمله: کارگر
عمو: کاکا
عمودی: ستونی
عموم: همگان
عمومی: همگانی
عمومیت: همگانی
عمیق: ژرف- گود
عن قریب: به زودی
عن قریب: به زودی
عناد: دشمنی
عناوین: سربرگ ها- سرنویس ها- فرنام ها
عنایت: آگاهی
عنبر: زغال اخته
عنصر: آخشیج- بن پاره
عنکبوت: تارتنک
عنوان: پاژنام- سرنویس- فرنام
عهد: پیمان
عهدنامه: پیمان نامه
  31      32      33      34      35      36      37      38      39      40      41     
پیش  پس