واژه های بیگانه: واژه های پارسی

قسمت: بخش- برخ- پاره- سرنوشت- بخت
قسمت دوم: بخش دوم
قسی القلب: سنگدل
قشر: پوسته- لایه
قصد: خواست- آهنگ- انگیزه
قصد دارند: برآنند
قصد کردن: آهنگ آن کردن- یازش- یازیدن
قصد کننده: یازنده
قصر: کاخ- کوشک
قصرشیرین: کاخ شیرین
قصه: داستان
قصور: کوتاهی
قصیده: چکامه
قضا و قدر: سرنوشت
قضات: دادگران- داوران
قضاوت: دادوری- داوری
قضاوت کردن: داوری کردن- داورزیدن
قضائیه: دادگستری
قضیه: گزاره
قطار: تِرَن
قطب: پیر- میخ- نشین
قطر: کرانه
قطره: چِکه
قطع: بریدن
قطع درختان: بریدن درختان
قطع کردن: بریدن
قطعا: بی گمان
قطعه: تکه- بخش
قطعی: سد در سد
قفس: زندان
قفسه: گنجه- دولاب
قفل: چیلان
قفل ساز: چیلانگر
قلاب: چنگک
قلاع: دژها
قلب: دل
قلب مصنوعی: دل واره
قلعه: دِژ- کلات
قلم: خامه
قلمرو: گستره
قله: چکاد
قمر: ماه
قمر مصنوعی: ماهواره
قمرمصنوعی: ماهواره
قنات: کاریز- کهریز
قناعت: بسندگی
قناعت کردن: بسنده کردن
قند: کند
قنوات: کاریزها
قهر: پرخاش- خشم
قهر آمیز: خشونت آمیز- پرخاشگرانه
قهوه: بَنَک
قوا: نیروها
قوام: پایداری
قوانین: آساها
قوای: نیروهای
قوت: نیرو
قورباغه: غوک
قوری: غوری
قوز: گوژ
قوس: کمان
قول: زبان- گفت- پیمان- فرمایش- گفته
قول دادن: پیمان بستن- سوگند خوردن
قوم: تیره
قوه: نیرو- توان
قوه قضائیه: نیروی دادگستری
قوی: نیرومند- زورمند
قیاس: سنجش- هم سنجی- هم سجی- فرا سنجی
قیافه: چهره- ریخت- رخسار
قیام: خیرش- خیزش- شورش
قیامت: رستاخیز- روز بازپسین
قیچی: بُرِشگر
قید: سان واژه
قیم: استور- سرپرست
قیمت: بها- ارزش- نرخ
قیومیت: سرپرستی
کابوس: بختک
کابینت: گنجه
کاتالیزور: کنشیار
کاتب: نویسنده
کاتوزی: دین یار
کادو: ارمغان- پیشکش
کاذب: دروغین
کار مشکلی است: کار دشواری است
کارخانجات: کارخانه ها
کاسب: سوداگر- پیشه ور
کاشف: یابنده- بازیابنده
کافر: بی خدا- خدا نشناس
کافه: نوشگاه
کافی: بسنده- بس
کافی است: بس است
کامپیوتر: رایانه
کامل: آرسته- اسپور- بُوَنده- رسا
کاملا: سراسر
کامیون: باری
کانال: آبراه
کاندیدا: نامزد
کاهل: تنبل- سست
کبد: جگر
کبد مصنوعی: جگرواره
  35      36      37      38      39      40      41      42      43      44      45     
پیش  پس