واژه های بیگانه: واژه های پارسی

شهید: جانباخته
شورای شهر: انجمن شهر
شورای عالی: فرایزن
شوق: خواستاری- شور- شادی
شوک: تکانه
شوکت: شکوه
شی: چیز
شیطان: اهریمن
شیمی: کیمیا
شیمیایی: کیمیایی
شیمیدان: کیمیاگر
شیوع: گسترش
صابون: کَفزا
صاحب: دارنده
صاحب نظر: کاردان
صاحبنظر: کارشناس- کاردان
صادر: برون برد- بیرون دادن- دربرد- فرستاده- نوشته- فرستادن
صادق: راستگو- رو راست
صادقانه: راستین- براستی
صاعقه: آذرخش
صاف: هموار
صاف و هموار: هموار
صافی: پالایه
صالح: درستکار- شایسته
صبح: بامداد- پگاه
صبح بخیر: بامداد نیک
صبحانه: ناشتا- ناشتایی- چاشت
صبر: شکیب- شکیبایی- بردباری- درنگ
صبر کرد: شکیبید
صبر کردن: شکیبیدن
صبور: شکیبا- بردبار
صحبت: گفتگو- گفتمان
صحت: درستی
صحرا: بیابان- دشت و دمن
صحن: میان سرا
صحنه: پیشگاه
صحنه جنگ: کارزار
صحیح: درست
صد: سد
صدا: آوا- سدا
صداقت: رو راستی- راستگویی- راستی
صدف: گوشماهی
صدمه: آسیب- گزند
صدمه دیده: آسیب دیده
صراحت: روشنی
صراط: چینواد
صرف: گردانش- به کارگیری
صرفا: به نابی- تنها
صرفنظر: چشم پوشی
صرفنظر کردن: چشم پوشی کردن- دل فروبستن
صریح: روشن
صعب العلاج: بی درمان- سخت درمان- درمان ناپذیر
صعود: اوجگیری- بالا رفتن
صعودی: فرایاز- افزاینده- فزاینده
صف: رسته
صفت: زاب- فروزه
صفحه: دیمه- برگه
صفر: زِفر
صفه: ستاوند
صفویه: صفویان
صلاحدید: نیکخواهانه- روادید- نیکخواهی
صلاحیت: شایستگی
صلح: آشتی- سازش
صلوات: درود فرستادن
صلوه: نماز
صلیب: چلیپا
صمیمانه: پایمردانه
صمیمی: خودمانی
صمیمیت: همدلی- یکدلی
صندوق: گنجه
صنعت: فیار
صورت: چهره- رخسار
صورتجلسه: نشست نامه
صورتی: سرخ روشن
صوفی گری: سوفی گری
صیاد: شکارچی- شکارچی یا ماهیگیر- ماهیگیر
صیانت: نگهداری
ضامن: پایندان
ضایع شده: از میان رفته
ضایعات: پسمان ها
ضایعه: تباهی
ضبط: بایگانی
ضخیم: ستبر- کلفت
ضد: پاد
ضد و نقیض: ناسازگار
ضدعفونی: گندزدایی
ضدعفونی کردن: گندزدایی
ضدونقیض: ناسازگار
ضرب: گمیزش
ضرب المثل: زبانزد
ضرب کردن: بس شمردن
ضرب و شتم: لت و کوب
ضربان: تپش
ضربت: کوبش- کوبه
ضربه: برخورد- تکانه
ضربه: زنش- کوبه
ضرر: زیان
ضرورت: بایستگی
ضروری: بایسته
ضروری است: نیازین است
  28      29      30      31      32      33      34      35      36      37      38     
پیش  پس