واژه های بیگانه: واژه های پارسی

منتقدان: خُرد هگیران- خرده گیران
منتقدین: خرده گیران
منتقل ساختن: ترابردن
منتقل کردن: ترابردن
منتهی: پایان- ته
منتهی شدن: انجامیدن- فرجامیدن- به پایان رسیدن
منجر: کشیده
منجر شدن: انجام شدن- انجامیدن- فرجامیدن
منجر شده: انجامیده
منجم: اخترشناس- اخترمار
منجمد: یخبسته
منحرف: کژدیسه
منحصر به فرد: بی همتا
منحل شد: برچیده شد
منحل کردن: برچیدن
منحنی: کمان- کمانی
منحوص: بدشگون
مندرج: نوشته شده
مندرس: کهنه- ژنده
منزل: خانه- فرودگاه- گامه
منزلت: جایگاه
منزه: پاک
منزوی ساختن: گوشه نشین ساختن
منسجم: هماهنگ
منشاء: آغازه- سرآغاز
منصف: دادمند- دادور
منصفانه: دادورانه- دادگرانه
منصوب کردن: گماشتن- گماردن
منطبق: سازگار- هم ساز- هم سو- برابر
منطق: خردورزی
منطقه: دامنه- سامان
منطقه آزاد: آزادگاه
منطقه آزاد تجاری: آزادگاه بازرگانی
منطقی: بخردانه- خردورز
منظر: دیدگاه- نگرگاه
منظره: چشم انداز
منظم: بسامان- سازمند
منظور: فردید- نِگرش
منظور من این است: فردید من این است
منظومه شمسی: کهکشان خورشیدی- کهکشان خورشیدی- مهر سامان
منع: بازداری
منع کردن: بازداشتن- جلوگیری کردن
منعقد کردن: بستن
منعقده: بسته شده
منعکس: بازتاب- بازتابش- بازتابیده- پژواکیده
منعکس کردن: بازتابیدن
منفجر: پُکِش
منفجره: پُکَنده- تراکه- ترکنده
منفرد: یگانه- تکین- تکتا
منفصل: ناپیوسته
منفعت: سود- هوده
منفعل: کنش پذیر
منفک: جدا
منفی: نایی
منقل: آتشدان
منقوش: برنگاریده- نگارین
منکر شد: زیرش زد
منکسر کردن: پراشیدن
منهدم: نابود
منوط: بازبسته
منوط به: وابسته به
مهاجر: کوچنده
مهاجرت: کوچ
مهاجرت کردن: کوچیدن
مهارت: ورزه- چیرگی- زبردستی- چیره دستی
مهر: نشان
مهلک: کشنده- مرگبار
مهم: کِرامند- برجسته- مِهند- مهین
مهمات: بایسته ها- جنگ افزارها- راه افزارها
مهندس: کارشناس
مهندسی: کارشناسی
مهیا: آماده
مواجه: رویارویی- روبرو
مواجهه: رودررویی- رویایی
مواخذه: بازخواست
مواد: ماتکان
مواد اولیه: ماده های نخستین
موارد: نکته ها
موازنه: برابری- همسنگی
موازنه قدرت: برابری نیروها
موازی: هم راستا
موافق: هم داستان
موافقان: ه منگران
موافقت: هم داستانی- پذیرش
موافقم: همداستانم
موثر: کارساز-کارگر
موج: خیزاب
موجب: انگیزه- مایه
موجب سربلندی شد: مایه سربلندی شد
موجب نگرانی شد: مایه نگرانی شد
موجبات: زمینه های- بایسته ها- زمینه ها
موجه: درست انگاشته- پذیرفتنی
موجود: باشنده- هستار- هستنده- پدیده- هستی
موجودی: دارایی
موجودیت: هستی
موخرین: پسینیان
مودب: فرهیخته
مورب: اُریب- اُریبانه
مورخ: هنگامه- گذشته نگار- کهن نگار- تاریخدان
مورد: باره [در این باره]-نمونه
  45      46      47      48      49      50      51      52      53      54     
پیش  پس