واژه های بیگانه: واژه های پارسی

به طور حتم: بی گمان
به طور قطع: بی گمان
به ظن من: به گمان من
به عبارتی: به گفته ای
به علاوه: افزون بر- افزون بر آن- به همراه- همراه با
به علاوه در ریاضی: فزون
به علت: از برای
به عنوان: همچون
به عنوان مثال: برای نمونه
به غیر از اینکه: جدا از اینکه
به قول: به گفته
به قول معروف: به گفته کسی- به گفته آشنا
به کرات: بارها
به لحاظ: از دید
به مثابه: به مانند
به مدت: برای زمانی برابر
به مرور زمان: با گذشت زمان
به منظور: برای
به موازات: همراستا
به نحو: به گونه
به نحوی: به گونه ای
به ندرت: جسته گریخته
به هر حال: به هر روی
به هر صورت: به هر روی
به همین خاطر: از این رو
به همین دلیل: از این روی
به هیچ عنوان: به هیچ روی
به واقع: به راستی
به وجود آوردن: پدید آوردن
به وجود آورنده: پدیدآورنده
به وسیله: بدست
به وضوح: به روشنی
به وفور: فراوان- بسیار
به وقوع پیوست: رخ داد
به وقوع پیوستن: رخ دادن
بهانه: دستاویز
بهت: گیجی
بودجه: پیش ریز- تن خواه- هزینه- درآمد
بوران: برفباد
بورس: بها بازار
بوکس: مشتزنی
بولتن: گزارشنامه
بی احتیاط: بی پروا
بی احساس: سنگدل
بی اساس: بی پایه
بی استعدادی: آناتاوی
بی اصل: بی ریشه
بی اصل و نسب: بی ریشه
بی اعتبار: بی ارزش
بی اعتقاد: ناباور
بی اعتقادی: ناباوری
بی اعتنا: روی گردان
بی اعتنایی: رویگردانی
بی اعتنایی: روی گردانی
بی انتها: بی پایان
بی انضباطی: نا به سامانی
بی بدیل: بی همتا
بی بضاعت: تهیدست
بی تامل: بی درنگ
بی تدبیر: نابخرد
بی تدبیری: نابخردی
بی ترتیب: درهم- نابسامان
بی تردید: بی گمان
بی تکلف: بی آلایش- بی پیرایه
بی توجه: بی پروا
بی جرات: بزدل
بی جواب: بی پاسخ
بی حال: سست
بی حد و حصر: بی اندازه- بیکران
بی حدوحصر: بی پایان
بی حرکت: آرام
بی حس: کرخت
بی حساب: بیشمار- بی اندازه
بی حواس: پریشان- بی هوش
بی حوصلگی: بی تابی
بی حوصله: بی تاب
بی خبر: سرزده- ناآگاه
بی خبری: ناآگاهی
بی دوام: زود گذر
بی رحم: سنگدل
بی رقیب: بی مانند
بی رمق: سست
بی روح: بی جان
بی سابقه: بی پیشینه
بی سبب: بیهوده
بی سلیقگی: بدپسندی- کژپسندی
بی سلیقه: بدپسند- کژپسند
بی شباهت: ناهمانند- ناهمسان
بی شعور: نادان- بی خرد
بی شک: بی گمان
بی صبر: ناشکیبا- بی تاب
بی صبری: ناشکیبایی- بی تابی
بی طرف: بی سویه
بی طرفی: بی سویگی
بی عدالتی: بیدادگری- بی دادگری- بیداد
بی عرضه: پخمه- چلمن
بی علاقه: بی شور
بی فایده: بیهوده
بی قاعده: بی هنجار
بی قرار: بی تاب- نا آرام- سراسیمه- پریشان
  12      13      14      15      16      17      18      19      20      21      22     
پیش  پس