گرم شدنِ کره زمین همین دور و بر است

فرستاده شده در ۱۲ فروردین ۱۴۰۲

مدتی پیش آقای آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل هشدار دیگری در مورد فاجعه ی قریب الوقوع آب و هوایی منتشر کرد. این هشدار نشان می داد که افزایش سطح آب دریاها زندگی نهصد میلیون نفر از مردمی را که در نواحی ساحلی پست و کم ارتفاع و دولت-جزیره ها زندگی می کنند تحت تاثیر قرار خواهد داد یعنی در واقع از هر 10 نفر مردم کره ی زمین یک نفر. در همان روز دانشمندان آب و هوایی گزارش کردند که میزان یخ قطب جنوب به پایین ترین سطح خود از زمانی که نظارت (مانیتورینگ) بر آن آغاز شد، رسیده است. اما با وجود افزایش شواهدی که نشان دهنده ی سرعت گرفتن تغییرات آب و هوایی است، غالب کشورهای ثروتمند هیچ اقدامی برای رسیدن به استانداردهایی که در قرارداد سال 2015 پاریس در نظر گرفته شد انجام نداده اند. کنفرانس COP27(1) نیز نتوانست کشورها را نسبت به پیشگیری از فاجعه ی اقلیمی جهان متعهد کند. چرا؟

کارشناسان سازمان ملل چیزهای زیادی می گویند. می گویند بیش تر گازهای گلخانه ای را کشورهای ثروتمند تولید می کنند پس باید به کشورهای فقیر کمک کرد و می گویند که کشورهای فقیر و کم درآمد تنها نیاز به این ندارند که پس از سیل و خشکسالی به آنها کمک شود بلکه باید به آنها کمک کرد تا بتوانند با تغییر اقلیم مبارزه کنند. از این گونه سخن ها زیاد گفته می شود. می گویند زنان و جوانان بیش تر از بقیه آسیب می بینند. می گویند آنها باید بتوانند آینده ی خود را خود انتخاب کنند. می گویند باید با بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای پیرامونی مانع از مهاجرت شد. ادبیات بانک جهانی و بخش های مهم سازمان ملل مانند یونپ، یونسکو، یو ان دی پی و سازمان هایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مملو از اشاره به توانمندسازی فقرا و کمک به کشورهای فقیر است. آنها می گویند باید به مردم کمک کرد تا رابطه ی بین اقلیم و برابری، مسائل جنسیتی و بهداشتی و… را خوب درک کنند. بسیار چیزهای دیگر نیز می گویند اما هیچ گاه به علت اصلی بروز مشکل تغییر آب و هوا نمی پردازند.

در سال های دهه ی 1950 میلادی جمعیت آفریقا کم تر از سیصد میلیون نفر بود. اکنون جمعیت آن قریب یک میلیارد و دویست میلیون نفر است. یعنی در این مدت جمعیت آفریقا تقریبا سه برابر شده است. این آفریقایی های فقیر قبلا مشکلات زیادی داشتند اما با شیوه ی زندگی و اقتصاد معیشتی امورات خود را می گذراندند و کم تر از الان اسیر فقر و خشم و ناهنجاری های اجتماعی بودند. ورود شرکت های چند ملیتی بزرگ به این کشورها اقتصاد آنها را نابود کرد. بخش سبز آفریقا (که به آن بخش زیر صحرا نیز گفته می شود) یکی از زیباترین نقاط جهان است. در هفتاد هشتاد سال اخیر این بخش تنها کاری که کرده این بوده که تمام منابع طبیعی خود را به اروپا و آمریکا صادر کرده است. چوب های جنگلی سوازیلند دیگر تمام شده است. مواد و منابع خام طبیعی این کشورها مانند الماس، شکر، طلا، آهن، کبالت، اورانیوم، مس، بوکسیت، نقره، نفت و دانه های کاکائو و چوب های جنگل های استوایی آنها همگی تا سر حد امکان مورد بهره برداری قرار گرفته است. در سال 2008 آفریقا حدود 483 تن طلا تولید کرد که 22 درصد تولید جهانی طلا بود. آفریقای جنوبی تقریبا پنجاه درصد طلای جهان را تولید می کند. غنا، گینه، مالی و تانزانیا نیز از تولیدکنندگان مهم طلا هستند. با وجود همه ی این صادرات، اکنون کشورهای آفریقایی مقروض و فقیر هستند و سبک زندگی شان آمیزه ای از زندگی قبیله ای و زندگی مدرن اروپایی-آمریکایی ست. آنها سنت های خوبی برای هم زیستی با طبیعت دارند اما روابط تولیدی جامعه ی امروزی شان به آنها اجازه نمی دهد از این سنت ها استفاده کنند. گرما و خشکسالی بسیاری از این کشورها را درمانده کرده و فقر و بیکاری نیز باعث شده که بخش های بزرگی از آنها به فکر مهاجرت باشند. توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در واقع بخشی از درسنامه هایی است که کارشناسان این سازمان ها آنها را در دانشگاه خوانده اند و هیچ ارتباطی با سنت ها و تجربیات تاریخی و روانشناسی مردمان این کشورها ندارد. یک نکته را باید این کشورها توجه کنند و آن این است که هر کشوری برای توسعه باید دنبال شیوه و راه حل خود باشد. هر کشوری باید از علم روز جهان استفاده کند اما شیوه عملی را انتخاب کند که با اقلیم آن کشور و با روحیات و روانشناسی تاریخی مردم آن متناسب باشد. این کار نیازمند آن است که مردم عادی و بخصوص افراد مسن که تجربه خوبی در کشاورزی و استفاده از منابع طبیعی دارند به کار گرفته شوند. باید اجازه داد که این مردم دور هم جمع شوند. باید از آنها برای شرکت در شبکه های مختلف دعوت کرد و باید از آنها یاد گرفت و بعد چیزی به آنها یاد داد و این چیزی است که کارشناسان بانک های جهانی و بسیاری از کارشناسان سازمان ملل نمی دانند. آنها نمی دانند که بدون تغییر در فرهنگ و شیوه ی زندگی و در روابط اقتصادی نمی توان فقر و تخریب محیط زیست را متوقف کرد و مانع از تغییر اقلیم شد. این درسی است که تمام کشورهای جهان بویژه کشورهای پیرامونی باید یاد بگیرند و از آن در برنامه ریزی برای توسعه استفاده کنند.

———————————————————————————–

(1) کنفرانس COP27 در واقع بیست و هفمین کنفرانسی ست که سازمان ملل از سال 1992 که کنفرانس تغییر اقلیم- با شرکت 104 رهبر جهان- در ریودو ژانیرو ی برزیل برگزار شد تا کنون برگزار کرده است و در آن تصمیماتی در باره ی پیشگیری از تغییر اقلیم گرفته شد.