وخامت وضع آب در عربستان و یمن و نقش مخرب ترکیه در سوریه و عراق

فرستاده شده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶

چندان كه مقدار بیش تری آب زیرزمینی صرف آبیاری می شود، محصول بیش تری نیز تولید می شود. اما اگر میزان استخراج آب از بازدهی پایدار آبخوان فراتر رود، آبخوان ها تهی می شوند. هر گاه چنین شود ضرورتا میزان استخراج آب آبیاری تا حد میزان تغذیه ی طبیعی آبخوان كاهش خواهد یافت. در این نقطه تولید غله نیز كاهش می یابد.
در اثر این وضعیت نوعی « حباب غذایی» مبتنی بر آب تولید می شود كه در كوتاه مدت احساس امنیت كاذبی ایجاد می كند. این حباب را اكنون می توان در كشور 18 کشور جهان كه در مجموع بیش از نیمی از جمعیت دنیا را در خود جای داده اند، مشاهده كرد. در این كشورها غذا پیوسته از طریق پایین بردن سطح آب زیر زمینی تولید می شود. چین و هند و ایالات متحد از جمله اعضای این گروه هستند.
در عربستان تلمبه كردن آب زیرزمینی پیوسته با سرعت، آبخوان های اصلی كشور را تهی می كند. بعد از تحریم نفت از سوی كشورهای عرب صادر كننده ی نفت در سال های دهه ی 1970میلادی، سعودی ها دریافتند كه از آنجا كه شدیدا به واردات غله وابسته هستند، در مقابل تحریم متقابل غله از سوی كشورهای صادركننده ی آن آسیب پذیر خواهند بود. آنها با كاربرد فن آوری حفاری نفت، آبخوان هایی را كه در عمق زیادی از صحاری قرار داشتند، حفاری كردند تا برای آبیاری آب تهیه كنند.

ظرف چند سال، پادشاهی عربستان در تولید گندم، كه ماده ی غذایی اصلی آن است، خودكفا شد. اما بعد از 20 سال خودكفایی در گندم، در ژانویه ی سال 2008 میلادی سعودی ها اعلام كردند كه عمده آبخوان های آنها تهی شده و آنها به تدریج تولید گندم را متوقف خواهند كرد. بین سال2007 تا 2011 میلادی تولید گندم عربستان كه به حدود سه میلیون تن بالغ می شد، تقریبا یک دوم كاهش یافت. با این حساب احتمالا ً سعودی ها در سال 2017 میلادی ، همان طور كه برنامه ریزی شده، آخرین محصول گندم خود را درو خواهند كرد و پس از آن برای تغذیه ی جمعیت تقریبا 30 میلیونی خود کلا به غله ی وارداتی متكی خواهند بود.
كنارگذاشتن مرحله ای كشت گندم در عربستان سعودی، كه با سرعتی غیر معمول صورت می گیرد، ریشه در دو عامل دارد. اول این كه در این كشور كم آب، كم تر كشاورزی ای بدون آبیاری میسر است؛ دوم آن كه آبیاری آن تقریبا به طور كامل به آبخوان های فسیلی متكی است. آب شیرین شده ی دریا كه سعودی ها در شهرهای خود مصرف می كنند، بسیارگران تر از آن است كه بتوان آن را در آبیاری مزارع وسیع به كار برد.
عدم امنیت غذایی فزاینده ی عربستان سعودی حتی این كشور را وا داشته كه به خرید یا اجاره ی زمین در تعدادی از كشورهای دیگر و از همه مهم تر در اتیوپی و سودان دست بزند. سعودی ها مشغول برنامه ریزی اند تا با زمین و منابع آب كشورهای دیگر برای خود غذا تولید كنند تا مكملی باشد بر خریدهای سریع الرشد غله ی آنها در بازار جهانی.
در یمن كه همسایه عربستان است، هم آبخوان های تجدیدشدنی پیوسته بیش از میزان تغذیه ی خود استخراج می شوند و هم آبخوان های عمیق تر فسیلی مرتبا و با سرعت تهی می شوند. در نتیجه در سراسر یمن آب های زیرزمینی سالانه قریب دو متر پایین تر می روند. گزارشی كه در سال 2006 میلادی منتشر شد حاكی از آن بود كه در صنعا، پایتخت کشور که دو میلیون نفر جمعیت دارد، شیرهای آب فقط هر 4 روز یک بار آب دارند. در شهر تایز، که شهر کوچکی در جنوب صنعاست هر 20 روز یک باز آب هست.
یمن كه در آن رشد جمعیت روز به روز غیر قابل مهار تر می شود، اكنون با سرعت به نمونه ای از « زنبیل هیدرولوژیک» تبدیل می شود. در اثر سقوط آب های زیرزمینی، محصول غله ظرف 40سال گذشته پنجاه درصد كاهش یافته، حال آن كه تقاضای غله همچنان به سیر صعودی خود ادامه داده است. در نتیجه یمن اكنون بیش از 80 درصد غله ی مورد نیاز خود را وارد می كند. با صادرات نفت ناچیزی كه پیوسته كم تر می شود، بدون هیچ صنعت قابل بحث و در حالی كه قریب 60 درصد كودكان آن دچار سوءتغذیه ی مزمن هستند و از رشد جسمی بازمانده اند، این فقیرترین كشور عرب خاورمیانه با آینده ای تاریک و پرتلاطم روبه روست.
نتیجه ی محتمل تهی شدن آبخوان های یمن، كه به كاهش بیش تر محصول كشاورزی آن و گسترش گرسنگی می انجامد، سقوط اجتماعی است. یمن كه هم اكنون هم یكی از دولت های بی اقتدار جهان است، به راحتی ممكن است به سرزمین قبایلی تبدیل شود كه بر سر منابع آب ناچیز باقی مانده با هم می جنگند. برای جامعه ی بین المللی خطر این وضع آن است كه كشمكش های داخلی یمن می تواند از مرز طویل و حفاظت نشده ی آن با عربستان سر ریز كند.
علاوه بر تركیدن حباب غذایی عربستان و وضعیت سریعا روبه وخامت آب در یمن، دو كشور پرجمعیت دیگر این منطقه، یعنی سوریه و عراق، نیز با مشكلات مربوط به آب روبه رو هستند. قسمتی از مساله مربوط به كم شدن جریان آب فرات و دجله است كه هر دو این كشورها برای آبیاری به آب آنها متكی هستند. تركیه كه سرچشمه ی آب هر دو این رودخانه ها را در اختیار دارد، در میانه ی برنامه ی احداث سد عظیمی است كه به تدریج آب پایین دست را كاهش خواهد داد. گرچه هر سه كشور توافقاتی بر سر سهم آب به عمل آورده اند، اما برنامه های بلند پروازانه ی تركیه برای توسعه ی تولید انرژی آبی و گسترش زمین های آبی خود تا اندازه ای به خرج سهمیه ی آب همسایه های پایین دست اجرا می شود.

سد آتاتورک ترکیه

سد آتاتورک ترکیه

این مطلب را هیج جا نمی توان مانند پروژه ی عظیم آناتولی جنوب شرقی كه در تركیه برای منحرف كردن آب رودخانه ی فرات اجرا می شود، به وضوح مشاهده كرد. هرالد فردریكسن یكی از مشاوران ارشد بانک جهانی در مدیریت آب، می گوید كه جلوگیری تركیه از جریان آب دجله و فرات « میزان آبی را كه هزاران سال است به دیگر كشورهای حریم این رودخانه می رسد، به شدت كاهش داده است.» برخی تحلیلگران برآورد می كنند كه سوریه حداقل سی درصد و عراق، كه آخرین كشوری است كه در مسیر جریان آب دجله و فرات قرار دارد، حداقل 60 درصد ازعرضه ی آب خود را از دست خواهند داد. برخی دیگر كه آینده ی بسیار تلخ تری را برای آینده ی آب در این منطقه پیش بینی می كنند، معتقدند كه سوریه ممكن است 50 درصد و عراق تا 90 درصد از عرضه ی آب را از دست بدهند. اكنون در اثر نبود آب برای آبیاری، بسیاری از عراقی ها پیوسته زمین های خود را رها می كنند و به شهرها کوچ می کنند. فردریكسون خاطر نشان می كند كه: « وضعیت نومیدكننده ی امروز كشورهای پایین دست این دو رودخانه برای جامعه ی جهانی حاكی از ناپایداری شدید امنیت بین المللی است.»
با توجه به قابل اتكانبودن عرضه ی آب رودخانه ها، كشاورزان عراق و سوریه چاه های بسیاری برای آبیاری مزارع خود حفر كرده اند كه در هر دو كشور موجب بهره برداری بیش از حد از آب های زیرزمینی و پایین رفتن سفره های آب شده است. محصول غله سوریه كه در سال 2001 به اوج خود یعنی قریب هفت میلیون تن رسیده، بود از آن زمان تا كنون بر اثر خشک شدن چاه ها حدود یک سوم كاهش یافته است. درعراق نیز محصول غله در سال 2002 به اوج خود یعنی 4.5 میلیون تن رسید و از آن زمان تاكنون حدود یک ششم كاهش یافته است.
اردن كه بیش از شش میلیون نفر جمعیت دارد نیز به علت بهره برداری ناپایدار از آبخوان ها، از نظر كشاورزی اوضاع وخیمی دارد. وزارت آب و آبیاری برآورد می كند كه میزان برداشت آب زیرزمینی تقریبا دو برابر بازدهی پایدار آبخوان های كشور است و همین سبب بهره برداری بیش از حد از چاه های آب شهری و روستایی و متروكه شدن آنها شده است. چهل سال و اندی پیش این كشور سالانه 300 هزار تن غله تولید می کرد، اما امروز تنها 55 هزار تن تولید می کند و ناچار است 90 درصد غله ی مصرفی خود را وارد کند. در این منطقه فقط لبنان توانسته با مدیریت منابع، از سقوط تولید غله ی خود اجتناب كند.

بنابراین در بخش عربی خاورمیانه، كه رشد جمعیت آن سریع است، جهان شاهد اولین تقابل منطقه ای بین رشد جمعیت و میزان عرضه ی آب است. برای اولین بار در تاریخ، كمبود آب در كار كاهش محصول غله در یک منطقه جغرافیایی كامل است و هیچ روزنه ی امیدی هم برای بهبود وجود ندارد. از آنجا كه حكومت های منطقه نتوانسته اند سیاست های جمعیتی و سیاست های مربوط به آب را با یكدیگر هماهنگ كنند، اكنون هر روز جدید با خود 9000 نفر جدید و نیازمند غذا به همراه می آورد و در عین حال آب كم تری برای تولید غذای آنها عرضه می كند.

برگرفته از کتاب ” چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن، تخریب محیط زیست و بحران امنیت غذایی” نوشته لستر آر براون ، ترجمه حمید طراوتی