معرفی کتاب ” آزادی، جستاری علمی فلسفی”

فرستاده شده در ۱۴ دی ۱۳۹۸

آزادی

جستاری علمی، فلسفی 

نوشته : مهدی رجبی

 

آیا آزادی مفهومی سیاسی اجتماعی ست یا پدیده ای ذهنی ؟ آیا آزادی در حیوانات هم معنا دارد؟ در اشیاء غیر زنده چطور؟ تا حالا شنیده ایم که همواره همه از آزادی صحبت می کنند و آن را ارج می نهند و گاه مقدس می دانند. آیا این رویکرد به آزادی صحیح است و اگر جواب آری ست از کجا نشات گرفته و شرح تاریخش چیست. آیا آزادی به آگاهی ارتباط دارد به این معنا که آنان که آگاهی ندارند نمی توانند آزاد باشند؟ یا این پدیده بلند آشیان تر از آگاهی است و بر فراز آن قرار می گیرد. آیا اهمیت فلسفی ی آزادی مقدم بر جنبه اجتماعی و سیاسی آن است؟ رابطه آزادی و جبر چیست؟ آیا سلول زنده در متابولیسم خود آزاد است؟

اینها و سئوال های بسیار دیگری مشابه اینها مسایلی هستند که در کتاب ” آزادی، جستاری علمی، فلسفی”  نوشته مهدی رجبی – که به قول نویسنده حاصل پنجاه سال تلاش او برای آزادی و کنکاش و پزوهش در این مساله است – بدانها پرداخته شده است. کتاب را انتشارات دنیای نو منتشر کرده و می توانید آن را از کتاب فروشی های معتبر تهیه کنید. ضمن دعوت شما به مطالعه این کتاب در اینجا معرفی کوتاهی از کتاب را به قلم خود نویسنده می آوریم. فهرست محتویات کتاب در انتهای این معرفی نامه آمده است.

سردبیر


 

 

آزادی در اساس مفهومی سیاسی ـ اجتماعی است، البته اگر نمود ادبی آن و جایگاه مهم این واژه در ادبیات همه‌ی کشورها را نادیده بگیریم. با این وجود، موضوع اصلی و انحصاری کتاب حاضر آزادی است و به هیچ وجه وارد گفتمانی اجتماعی یا سیاسی نمی‌شود. چرایی فاصله‌گیری محتوای کتاب از دنیای سیاست و جامعه‌شناسی و اقتصاد، نخستین پرسشی است که به ذهن خواننده خواهد رسید، «چرا کتابی که به آزادی می‌پردازد به گفتاری کمابیش فلسفی تبدیل شده است؟»

……..

بخش مهمی از یاداشت‌ها و خوانش‌های من پیرامون آزادی، توجه به این جنبه از مفهوم آزادی داشت که آزادی چگونه پدیدار شد و چه سیری را در پیش گرفت. البته آزادی، تاریخی دراز و پر فراز و نشیب دارد، به ویژه از لحاظ سیاسی و اجتماعی. ولی پرسمان‌هایی که ذهن مرا در این راستا به خود مشغول کرده بودند، بیشتر جنبه‌ی فلسفی داشتند، تا سیاسی‌ـ اجتماعی. دلیل آن نیز روشن است، چراکه پرسمان‌های سیاسی ـ اجتماعی که پیرامون آزادی مطرح می‌شوند، برای کسی که بیش از 50 سال از زندگی خود را در تلاش برای رسیدن به آزادی یا اندیشیدن و پژوهش پیرامون آن طی کرده است، موضوعاتی پیش پا افتاده و جاافتاده‌اند، حال آنکه پرسمان‌های فلسفی درباره‌ی اینکه آزادی چگونه پدیدار شد، شکل گرفت، و عناصر یا سازه‌های مفهومی آن کدامند، و از چه اهمیتی در رابطه با یکدیگر برخوردارند، نه مسائلی پیش پا افتاده‌اند، و نه اینکه در ذهنیت محیط روشنفکری ایران جاافتاده‌اند.

……….

نخستین پرسش پیش رو در این بررسی این است «کجا و چه هنگام آزادی پدیدار شد؟» اگر بخواهیم به این پرسش از دیدگاهی سیاسی و یا اجتماعی پاسخ دهیم، وارد بررسی‌ای تاریخی ـ سیاسی خواهیم شد و به ناچار باید به سراغ دولت‌شهرهای باستانی پدیدآمده در بین‌النهرین و یونان برویم. این بررسی در دستور کار این کتاب، یا بهتر است بگویم جلد نخست این کتاب، قرار ندارد. ولی اگر بررسی تاریخی ـ اجتماعی را کنار بنهیم، پاسخ به آن پرسش از میان پرسش دیگری خواهد گذشت؛ یعنی: «آیا آزادی نخست در جامعه‌ی انسانی چهره گشود یا پیش از آن و در جهان حیوانی نیز وجود داشت؟» در راستای پاسخ به این پرسش آخر، با دیدگاه‌هایی روبرو خواهیم شد که رخ‌نمایی آزادی را از جهان جانوران پیش‌تر و دورتر می‌برند، و آن را به زمان شکل‌گیری نخستین موجودات زنده روی کره‌ی زمین ربط می‌دهند. هانس یوناس از اندیشمندانی است که از این دیدگاه پشتیبانی می‌کند، و کتاب مهمی در این زمینه نوشته است که در نگارش این کتاب از آن بهره گرفته شده است. ناگفته نماند هگل نیز به طور ضمنی در پیروی از منطق روش دیالکتیکی خود از این دیدگاه به فانوس آزادی می‌نگرد که در فصل آخر این کتاب به آن اشاره خواهد شد. اگر هگل هنوز درک روشنی از ویژگی‎های زیست‌شناسانه‌ی سوخت و ساز موجود زنده نداشت، و تنها به اعتبار منطق روش خود به این نتیجه رسیده بود، در عوض یوناس با آگاهی همه‌جانبه در این مورد، دیدگاه‌های خود را بیان می‌کند.

 

با این همه، پرسش پیرامون آغازگه آزادی به سادگی در مرز جهان زنده و بی‌جان بازنمی‌ایستد، و ردپای آن را در جهان بی‌جان نیز پیدا خواهیم کرد، به ویژه در وادی ادبیات و شعر و استعاره. واژه‌آرایی‌هایی چون سوسن آزاد، سرو آزاد، رود آزاد، شن‌های آزاد و مانند آن‌ها در لابه‌لای سطور متون ادبی، از دیرباز به چشم می‌خورده است. در عرصه‌ی فیزیک نیز سخن از الکترون آزاد و غیره به میان می‌آید. با این حساب، آیا می‌توان گفت «آغازگه آزادی از دایره‌ی این کره‌ی خاکی فراتر می‌رود»؟

پیش از پرداختن به این پرسش‌ها باید به این نکته توجه داشت که آزادی وجود مستقلی ندارد و هستی جداگانه و مستقلی برای آن، جدا از پدیده‌هایی که آزادی گزاره‌ی آن‌ها می‌شود، در میان نیست. از این رو، گفته‌‌هایی شاعرانه چون «یک بغل آزادی» تنها اعتباری ادبی و استعاری دارند. چه آزادی را رابطه‌ای اجتماعی به شمار آوریم و آن را مانند اغلب فیلسوفان به جامعه‌ی بشری محدود سازیم، و چه آن را حالتی از چیزها و روابط در جهان زنده و یا در جهان هستی به طور کلی در نظر بگیریم، در هر دو حال، آزادی وجودی عرضی دارد، و وابسته به وجود چیزها و روابط دیگر است. آزادی از خود و به خودی خود، وجودی جداگانه ندارد. آزادی همواره در ترکیبی گزاره‌یی برای تبیین ویژگی‌های چیزهای مختلف، از امور طبیعی تا روابط اجتماعی نمود یافته است.

با وجود چنین روشن‌نمایی، باز پرسش بالا بر جای خود باقی است؛ اینکه آزادی در ترکیبی گزاره‌یی وابسته به چیزهای جهان و جامعه، هستی خود را در کجا و در رابطه با و برای توصیف چه پدیده‌هایی آغاز نمود؟

پاسخ به این پرسش می‌تواند چندین و چند و حتی چندگونه باشد، و آن هم به این خاطر که در پس هر پاسخ دیدگاه یا درکی معین و اغلب متفاوت با دیدگاه‌های دیگر نسبت به آزادی قرار دارد. یکی آزادی را در توانایی انجام کاری می‌بیند، همچون هانس یوناس که توانایی سلول زنده در امر سوخت و ساز و پایستگی را جلوه‌ای از آزادی می‌انگارد، دیگری آن را توانایی گزینش می‌داند (چنانکه سارتر می پنداشت)، یکی دیگر آن را توانایی کاربست اراده به شمار می‌آورد، همان گونه که خواجه نصیرالدین طوسی می‌اندیشید. گروه زیادی آن را توانایی انجام کاری به کمک آگاهی می‌دانند. بسیاری از بزرگان اندیشه و ادب همچون کانت و فردوسی آن را فرزند خرد می‌پندارند، گروهی دیگر آن را همان رهایی و استقلال قلمداد می‌کنند؛ استقلال از بند و فشار و زور، و کانت آن را توانایی خودگردانی به حساب می‌آورد و هگل نیز به او تأسی می‌کند.

نویسنده در این کتاب نشان خواهد داد آزادی چه از زاویه‌ی اجتماعی و چه از دیدگاه فلسفی، پیوندی تنگاتنگ با آگاهی دارد، و همان گونه که کمابیش همه‌ی فیلسوفان می‌پنداشتند، بدون وجود آگاهی، سخنی از آزادی نمی‌توان راند. آزادی آن زمان رخ به جهان گشود که آگاهی هستی یافت. آزادی بر بستر کنش آگاهانه‌ی موجود زنده پدیدار شد. در اینجا بسیاری از کسان خواهند گفت که پس آزادی در جامعه‌ی بشری و با انسان که تنها باشنده‌ی زنده و آگاه است، پا به دایره‌ی هستی نهاد. این طرز نگرش به رابطه‌ی آگاهی، انسان و آزادی، دیدگاه غالب در محیط‌های فلسفی بود. فیلسوفان گذشته کمابیش همگی براین نظر بودند که جانوران به دلیل بی‌بهره‌گی از توانایی داشتن آگاهی، از نعمت آزادی نیز بی‌بهره‌اند.

نویسنده از خلال پژوهش‌های خود در این باره به این نتیجه رسیده است صغرا و کبرایی که اجازه می‌داد تا برپایه‌ی آن نتیجه‌گیری شود جانوران از آزادی برخوردار نیستند، و تنها انسان از این امتیاز سود می‌جوید، با یافته‌‌های علمی چند ده سال اخیر سازگاری ندارند. مشخصاً گفتن اینکه آگاهی داشتن تنها امتیازی انسانی است، با یافته‌های علمی نمی‌خواند. و با این حساب، نمی‌توان جانوران و دقیق‌تر بگویم جانورانی را که بنابر بررسی‌های علمی از توانایی ذهنی لازم در سطح داشتن آگاهی برخوردارند، از نعمت آزادی محروم ساخت. برای اثبات این امر، بخش مهمی از کار پژوهشی من به یافتن ردّ پای آگاهی داشتن و مشخصاً شناخت از ساده‌ترین موجودات زنده تا جانوران بزرگ و دارای مغزی بزرگ و پیچیده اختصاص یافته است. در این راه به ناچار وارد دنیای زیست‌شناسی و رفتارشناسی جانوران شده‌ام، و کوشیده‌ام تا فراورده‌های کار خود را با زبانی غیرتخصصی بازگو کنم.

…..

 

بایسته‌ی توضیح است تلاش نویسنده در اثبات اینکه آغازگه آزادی، جهان زنده‌ی جانوران است، از سر عشق بی‌پایان به حیوانات و دلبستگی به طرز زندگی آن‌ها نیست. بلکه می‌خواستم از سویی نشان بدهم اگر پذیرفته شود گروه بزرگی از جانوران از نعمت آزادی برخوردار هستند، پس دیگر راه بر این رویکرد بسته خواهد شد که بخشی از افراد جامعه را به دلیل سطح پایین آموزش و دور بودن از عواملی که هوشمندی وخردورزی را افزایش می‌دهد، از برخی از آزادی‌ها و حقوق محروم می‌ساخت.

ازسوی دیگر با شمول آزادی به گروه مهمی از جانوران، به وضع مشترک انسان و حیوان در برخورداری از برخی اشکال آزادی اشاره می‌کنم و در ادامه‌ی این شیوه‌ی برخورد، روی تفاوت آزادی خودویژه‌ی انسان با آزادی نوع حیوانی یا آزادی مشترک انسان و حیوان تأمل خواهم کرد. در اینجاست که گفتمان سطوح مختلف آزادی به میان می‌آید، از آزادی جابه‌جایی بعنوان شکلی ساده تا آزادی متعالی که با ضرورت‌های برخاسته از ژرفای خود خویشتن و جهان پنجه می‌افکند.

ساحت دیگر پژوهش نویسنده، بررسی آزادی از زاویه‌ی جبر یا جبرگرایی است. آزادی همواره رویاروی ضرورت می‌نشیند، توگویی آن‌ها دو وجه متضاد و به هم وابسته را در پهنه‌ی هستی خود تشکیل می‌دهند

………….

جریان پی‌کاوی‌های نویسنده در این کتاب تا آنجا پیش می‌رود که گوهر آزادی بشر و مشخصاً آزادی خودویژه‌ی بشر را باز شکافد. چیرگی بر انگیزه‌ها و کشش‌های ذهنی و به ویژه شناخت روان خویش یکی از توانایی‌های خودویژه‌ی انسان است. این امر به وی امکان می‌دهد تا از وابستگی کور به آن‌ها بیرون آید، و حتی بتواند آن‌ها را به طور نسبی مهار کند. به این‌‌ ترتیب، او از استقلال نوینی برخوردار می‌شود که به لحاظ کیفی در سطح والایی نسبت به استقلال بشر از جبر نیروهای طبیعی قرار دارد. بالاترین فراز این استقلال، اندیشیدن به اندیشه‌ها و باورهای خود و توانایی نقد آن‌هاست. انسان‌هایی که به این درجه از خودآگاهی و خردورزی می‌رسند و برپایه‌ی آن می‌توانند ذهن خود را از چنگ وابستگی اسیروار به باورها و اندیشه‌های رایج رها سازند، آن‌هایی هستند که آزادی متعالی را در آغوش می‌کشند؛ آزادی از زندان بیرون و درون.

فهرست

پیش‌درآمد

فصل 1 ـ بررسی مفهومی آزادی

آزادی، توانایی آگاهانه

آزادی، توانایی گزینش

آزادی بی‌تفاوتی

حق و قانون

جواز و آزادی

رهایی و آزادی

آزادی حیوان و انسان

سازه‌های مفهومی آزادی

آزادی، استقلال

آزادی، خودگردانی، خود

خود، نفس، جان

خودبودگی و انتروپی منفی

خودانگیختگی و آزادی

تکامل «خود» در سپهر زندگی

آزادی همچون مفهوم، آزادی همچون حالت

فصل 2 ـ شب تاریک آزادی

ضرورت، تصادف و اصل علت و معلول

جبرگرایی و تصادف

جبر و اختیار

مکانیک جبرگرا و مکانیک طرفدار آشوب

جبرگرایی و جهان ذرات بنیادی

کشاکش ضرورت و تصادف، و راه برون رفت از آن

تصادف در جهان زنده

تصادف، خودانگیختگی و آزادی

فصل 3 ـ سپهر زنده و پیدایش آزادی

زندگان خرده‌بینی و شکوفاشدن آزادی

پیدایش زندگی روی کره‌ی زمین

خودبودگی و پایستگی خود (صیانت نفس)

سوخت و ساز، زندگان و آزادی

تمیز (بازشناسی)، گزینش و غایت‌داری

آزادی و آگاهی

سیبرنتیک و باز خورد، دو ویژگی مهم سامانه‌ی آگهی درسلول زنده

آزادی و آگاهی در پرتو فرارویش زندگان خرده‌بینی به گیاه و حیوان

گذار از زندگان خرده‌بینی به گیاهان

گذار از گیاه به حیوان

ذهن، آگاهی و آزادی

فصل 4 ـ آزادی در دنیای جانوران

حرکت و خواسته، دو وجه تمایز گیاه و حیوان

خواسته، اراده و قصد

حیث التفاتی یا نگرورزی

کاربردهای حیث التفاتی یا نگرورزی

1ـ نگرورزی و جهان رایانه

2ـ نگرورزی و جهان زندگان

آگاهی و نگرورزی

آگاهی و آزادی

آزادی، اختیار و اراده‌ی آزاد

فصل 5 ـ آزادی در جامعه‌ی انسانی

آزادی در گذار از حیوان به انسان

تمایز آگاهی انسان و حیوان

آزادی بشری

رویکرد هستی‌شناسانه به آزادی

علیت آزادی و سرچشمه‌ی آن، از وجود معقول تا خرد

امر معقول و زمان، خرد و آزادی

خرد، آگاهی و آزادی

اراده، آزادی و خرد

خرد انسانی مینیاتور خرد جهانی

گوهر آزادی بشر