انقلابِ اجتماعی محیط زیستی

فرستاده شده در ۶ اسفند ۱۴۰۱

آیا می توان جنگل های ایران را به حال اول بازگرداند؟ آیا می توان آن همه ویلا و خانه را که در درون جنگل ها ساخته شده خراب کرد و جنگل ها را احیا کرد؟ مساحت جنگل های شمال که در اول انقلاب 3600 میلیون هکتار بود اکنون به 1800 میلیون هکتار کاهش یافته یعنی نیمی از مساحت آن نابود شده است. سرتاسر شمال ایران آکنده است از تعداد زیادی ویلا و ساختمان های بعضا مجلل که در دل جنگل ها فرو رفته است آیا می توان آنها را از روی زمین محو کرد؟ صاحبان این ویلاها چه کسانی هستند؟ قطعا از خودِ مردم اند.

در سراسر گیلان و مازندران عده ای مشغول خرید و فروش زمین اند. از بلوچستان و اصفهان و خوزستان عده ی نسبتا زیادی از هم وطنان به گیلان مهاجرت کرده اند . عده ای دلال و واسطه هم در کارند تا شالیزارها را بخرند و خشک و قطعه قطعه کنند و به آنها بفروشند . آیا ممکن است این روند را معکوس یا حتی متوقف کرد؟ حاکمیت قصد این کار و اراده و توانایی آن را ندارد اما به فرض که بخواهد این کار را بکند آیا صاحبان این ویلاها و خانه ها چه خواهند گفت؟

یکی از فاجعه های بزرگی که در کشور ما روی داده است نابودی دریاچه ارومیه است. زمانی دریاچه ی آرال بزرگ ترین دریاچه ی منطقه بعد از خزر بود. این دریاچه به دست بی تدبیری سیاست گذاران روسی نابود شد. آنها می خواستند با کالیفرنیا رقابت کنند و تمام آسیای میانه را به زیر کشت پنبه ببرند. پس، آب ورودی به دریاچه را تا قطره ی آخر صرف کاشت پنبه در زمین های بیابانی کردند. نتیجه ی آن نابود شدن این دریاچه ی بزرگ بود. کشتی ها به گل نشستند. نمک از سطح دریاچه برخاست و بر زمین های اطراف فرود آمد. آسیای میانه ویران شد و دیگر هرگز نخواهد توانست این دریاچه را احیا کند و آرال – یا اگر نام واقعی آن را بگوییم دریاچه ی خوارزم – برای همیشه از دست رفت. اکنون همین بلا سر ارومیه آمده است.

آیا ممکن است دریاچه ی ارومیه را که قریب 70 – یا به قولی 94 – سد کوچک و بزرگ پیرامون آن احداث شده احیا کرد؟ اکنون بخش بزرگی از مردم این منطقه با آبی که قبلا به دریاچه وارد می شد مشغول کشاورزی و باغداری اند و زندگی شان از آن طریق تامین می شود. باغات سیب این منطقه در کشور معروف و نمونه است. آیا می توان این سدها و آب بندها را خراب کرد و این آب را از کشاورزها گرفت و دوباره به دریاچه بازگرداند؟

آیا می توان تالاب بزرگ هور العظیم را به حالت اول برگرداند؟ منظور از حال اول یعنی زمانی که تالاب پر از آب بود و مردم ساکن مناطق دور و بر آن برای رفت و آمد با قایق از آن عبور می کردند و هزاران گاومیش در درون آن شنا می کردند. در زمان جنگ با عراق متجاوز، تالاب هور العظیم به چهار قسمت تقسیم شده است و در بخش هایی از آن نفت استخراج می شود. آیا می توان استخراج نفت از این منطقه را که درآمد زیادی دارد متوقف کرد؟ آیا وزارت نفت حاضر به چنین کاری خواهد بود؟

در ایران سالانه قریب یک میلیون اتوموبیل تولید می شود که غالب آنها زیر سطح استانداردهای جهانی هستند. شهر تهران هر روز در زیر بار ترافیک سنگین شهر خفه می شود. یکی از مصیبت های زندگی در تهران ترافیک بخصوص در ساعات هجوم مردم به منزل یعنی 5 تا 8 شب است. تعداد موتور سیکلت های تهران پیوسته روز به روز بیش تر می شود. به گفته ی متخصصان، در ایران بیش از دویست کارخانه ی موتور سیکلت سازی وجود دارد که همگی سود آورند. تردد بسیار شدید وسایل نقلیه و بویژه موتور سیکلت ها سبب آلودگی شدید هوا در تهران شده است. شهر تهران یکی از آلوده ترین شهرهای جهان است و هر سال عده زیادی از ساکنان آن در اثر بیماری های تنفسی و قلبی از بین می روند. آیا می توان از مردم تهران خواست که از اتوموبیل استفاده نکنند؟ آیا می توان موتور سواری را در تهران ممنوع کرد؟ اتوموبیل غیر از این که وسیله ی تردد است ابزاری است برای نشاط و گردش و نیز تشخص. خانواده ها با آن سفر می کنند و از فضای خصوصی موجود در آن لذت می برند. موتور سیکلت برای بیش از نود درصد کاربران آن وسیله کسب و معاش است. آیا می توان با یک فرمان این وضع را از میان برد؟

کمبود آب یکی از مشکلات بزرگ کشور ما و به تعبیری شاید بزرگ ترین مشکل اقتصادی ماست . پهنه های بزرگی از کشور در ورطه ی کم آبی و بی آبی فرو رفته و مردم زندگی و خانه و کاشانه ی خود را رها کرده و به شهرهای بزرگ آمده اند. منطقه ی وسیعی از جنوب خراسان و سیستان و کرمان و روستاهای زیادی در یزد، اصفهان، همدان و… یکسره از جمعیت تهی شده است و به قول سعدی وقتی به روستا می روی، ” نباشد به جز آهِ پیر زنی اگر بَر شدی بادی از روزنی”. تعداد زیادی از کشاورزان قبلی که در اثر بی آبی مهاجرت کرده اند در شهرهای بزرگ حاشیه نشین شده اند. در اکبرآباد تهران بسیار پیش می آید که شبانه یک کوچه ی کامل با تعداد زیادی خانه ساخته می شود. جمعیت حاشیه نشینان مشهد قریب دو میلیون نفر است. آیا می توان از این مردم خواست که به سرزمین خود بازگردند؟ هنگامی که بعضا دریچه ی سدها باز می شود تا بخشی از آب پشت سد به عنوان حق آبه ی تالاب ها به یکی از تالاب ها برود، قبل از رسیدن آب به تالاب موتور پمپ های کشاورزان گاه تمام آن آب را می بلعند. آیا می توان از این کشاورزان خواست که این آب را برندارند؟

در تمام موارد بالا پاسخ ما تنها زمانی می تواند مثبت باشد که مشارکت اجتماعی وجود داشته باشد. بدون کمک، همکاری، مساعدت، هم فکری و اعتماد مردم،  به هیچ وجه هیچ حکومتی قادر به انجام هیچ یک از تغییرات فوق نخواهد بود. سرزمین ایران به رغم قرار داشتن در اقلیم گرم و خشک جهان در عین حال یکی از کوهستانی ترین کشورهای جهان است و به همین لحاظ می تواند آب زیادی را جذب کند. تحصیل کردگان و متخصصان ایرانی توانایی و دانش آن را دارند که برای استفاده ی بهینه از فضاهای شهری طرح ریزی کنند و مانع آلودگی هوا و ترافیک کشنده ی شهرهای بزرگ شوند. جنگل های ایران با کمک مردم و با کمک همان کسانی که در دل جنگل ویلا دارند یا دام های خود را به داخل جنگل می برند می تواند احیا شود. همه ی این کارها را می توان کرد به شرطی که مردم احساس کنند که به حساب می آیند، احساس کنند که در سرنوشت خود با دیگران شریک اند، درک کنند که محیط زیست بخش اصلی حیات اجتماعی آنها است و به برنامه ریزان اعتماد کنند و در یک کلام مشارکت کنند. اما متاسفانه در شرایط فعلی این امکان وجود ندارد. پس ما بی تردید به سوی قهقرا می رویم و عواقب ناگواری در انتظارمان خواهد بود.