گرمای کره زمین و نئو لیبرالیسم
یکی از بزرگ ترین مصیبت هایی که بشر در تاریخ حیات خود با آن مواجه شده گرم شدن کره زمین است. هنوز و به رغم صحبت های بسیاری که در باره آن شده است اهمیت این پدیده و خطرات آن را تنها تعداد اندکی درک کرده اند. گرمای کره زمین تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار خواهد داد و عوارض ویرانگری خواهد داشت. اما در همین حال می بینیم که بزرگ سرمایه داران جهان یعنی بانک داران بزرگ و بسیاری از کورپوراسیون های بین المللی و چند ملیتی وقعی به آن نمی نهند و راه خود می روند. شرکت های بزرگ جهان هر یک بودجه ای بزرگ تر از بسیاری از کشور های جهان دارند و عملیاتی که انجام می دهند بشدت بر محیط زیست کره زمین اثر گذار است. لذا تا این شرکت ها سیاست خود را تغییر ندهند نمی توان امید زیادی به حفظ محیط زیست داشت. ممکن است با پاکسازی طبیعت از زباله و با کاهش مصرف آب و با فداکاری و درختکاری و غیره بتوان بخش کوچکی از مشکل را مدیریت کرد اما تا سرمایه های عظیمی که در دست شرکت های چند ملیتی است همچنان به کار های سابق خود ادامه می دهد به تغییرات بزرگ و بهبود اوضاع امیدی نمی توان بست. چرا؟ ببینیم دانشمندان و پژوهشگران بزرگ جهان چه می گویند.
دانش اقلیم شناسی به ما می گوید که برای آن که تعادل حرارتی کره زمین برهم نخورد نباید گذاشت که درجه حرارت کره زمین بیش تر از دو درجه – نسبت به دوران صنعتی شدن –افزایش یابد . برای آن که افزایش درجه حرارت را به حدود دو درجه محدود کنیم می بایست میزان گاز کربنیکی را که به جو زمین منتشر می کنیم تا سال 2050 به نصف کاهش دهیم. آژانس بین المللی انرژی اهمیت این زمان بندی را به صراحت و با صدای بلند اعلام کرده است و می گوید ” اگر میزان انتشار کربن جهان تا حدود سال 2020 به اوج خود نرسد و پس از آن به طور مداوم کاهش پیدا نکند، دستیابی به کاهش 50 درصدی در انتشار آن تا سال 2050 بسیار بسیار پر هزینه تر خواهد شد. در واقع ممکن است که این فرصت برای همیشه از دست برود.” هر چه میزان انتشار کربن دیرتر به اوج خود برسد کاهش آن به میزان پنجاه درصد،دشوار تر می شود.” [i]
در پاسخ، پویش های مختلف و واحدهای پژوهشی مختلف سناریوهای گوناگونی را طراحی کرده اند که نشان می دهد از نظر فنی چه گونه می توان به این کاهش پنجاه درصدی دست یافت. هر چند در این برنامه ها ترکیب مختلفی از انرژی های جایگزین مورد استفاده قرار می گیرد و مدل های متفاوتی از کارآیی انرژی به کار می رود، در همه آن ها یک چیز مشترک است و آن این که تقریبا در همه این سناریو ها گفته می شود که در دراز مدت ” کاهش انتشار کربن ” بسیار ارزان تر از “عدم کاهش آن ” خواهد بود. در سناریوی سبز آژانس بین المللی انرژی، که با اجرای آن میزان انتشار کربن تا سال 2050 به نصف می رسد، جهان می باید تا آن سال 46 تریلیون دلار اضافی – نسبت به زمانی که هیچ اقدامی انجام ندهد- صرف سرمایه گذاری در انرژی کند. اما از آنجا که اجرای این سناریو مستلزم کاهش میزان مصرف سوخت های فسیلی است، در مجموع حتی با محافظه کارانه ترین برآوردها اجرای آن سبب هشت تریلیون دلار صرفه جویی خواهد شد.
سازمان صلح سبز ( گرین پیس) که سناریوی انقلاب انرژی آن در بحث های گسترده تر صنعت انرژی به نوعی مرجع تبدیل شده است، می خواهد تا این هدف را بدون احداث هیچ نیروگاه اتمی جدید و با تاکید کم تر بر جذب و ذخیره کربن به دست آورد. سناریو صلح سبز بر آن است که تا سال 2050 میلادی 85 درصد همه انرژی مورد نیاز از فن آوری های مربوط به انرژی باد، موج دریا، انرژی خورشیدی و زیست – جرم تامین شود. حتی با این سناریو نیز ، هر چند که هزینه سرمایه گذاری اولیه آن بسیار بیش تر و تغییرات اجتماعی حاصل از آن بسیار بزرگ تر است، باز هم جهان در نهایت مقداری صرفه جویی خواهد کرد. در تمام سناریوهایی که در آنها میزان احتراق کربن به نصف می رسد یک منفعت غیر مستقیم نیز وجود دارد زیرا این گذار شغل های جدیدی نیز ایجاد می کند. تولید و تعمیر و نگهداری ماشین آلاتی که از امواج آب، انرژی خورشیدی و بادی برق تولید می کند، از نظر فن آوری راه حل پیشرفته تری است تا احتراق گاز و یا زغال سنگ. بنابراین می بینیم که حفظ کره زمین از نظر فن آوری شدنی و از نظر اقتصادی عقلایی است حتی وقتی که پولی را که باید صرف آن شود در نظر بگیریم. چیزی که در سر راه قرار می گیرد بازار است. [ii]
با مکانیزم بازار بسیار بعید است که بتوان منابع را به گونه ای اختصاص داد که کره زمین حفظ شود. البته تا کنون دخالت دولت ها در بازار، از طریق تعیین مشوق های مالی برای انرژی های تجدید شدنی و مشوق هایی برای دستیابی به اهداف کاهش انتشار کربن، موثر بوده به نحوی که در سال 2009 میزان تولید برق جدید حاصل از انرژی های تجدید پذیر بیش از انرژی های جدید فسیلی بوده است. اما این کافی نیست و منافع نئولیبرالیست ها و نخبگانی که جهان را در اختیار دارند با این پیشرفت خوانایی ندارد. چگونه؟ ذیلا خواهیم دید.
به گفته آژانس بین المللی انرژی برای این که درجه حرارت کره زمین از آستانه دو درجه افزایش عبور نکند ما به عنوان جمعیت جهانی می بایست بین سال های 2000 تا 2049 میلادی بیش تر از 886 میلیارد تن کربن به جو زمین وارد نکنیم. به گفته IPCC [iii] – سازمان بین المللی پژوهش در زمینه تغییرات آب و هوای کره زمین- برای آن که ثبات آب و هوای زمین حفظ شود نمی باید درجه حرارت کره زمین نسبت به دوران صنعتی شدن بیش از دو درجه افزایش یابد. این درجه حرارت اکنون حدود 0.8 درجه افزایش یافته و بیم آن می رود که بیش از سه تا چهار درجه افزایش یابد. اما آژانس بین المللی انرژی می گوید حتی اگر تمام برنامه های اعلام شده برای کاهش انتشار اجرا شود، تمام مالیات های کربن وصول و کلیه اهدافی که برای تولید انرژی های تجدید شدنی تعیین شده حاصل شود و اگر مصرف کنندگان بر علیه بالا رفتن مالیات شورش نکنند باز هم انتشار کربن تا سال 2035 میلادی 20 درصد افزایش خواهد یافت در نتیجه به جای آن که افزایش گرمای کره زمین تنها به دو درجه محدود شود، میزان افزایش درجه حرارت حداقل 3.6 درجه سانتی گراد خواهد بود.
همان طور که گفتیم بر طبق محاسبه به عمل آمده نباید مردم ساکن کره زمین در فاصله سال های 2000 تا 2049 میلادی بیش از 886 میلیارد تن کربن به جو زمین وارد کنند. اما شرکت های نفت و گاز جهان اعلام کرده اند که ذخایر کربن آنها حدود 2.8 تریلیون تن است و ارزش سهام این شرکت ها بر این اساس تعیین شده که گویا این ذخایر قابل استفاده اند. همان طور که یکی از شرکت هایی که میزان کربن جهان را تعقیب و بررسی می کند گفته است این شرکت های نفت و گاز باید درک کنند که 60 تا 80 درصد ذخایر زغال سنگ، نفت و گاز آنها غیر قابل احتراق است یعنی اگر این نفت و گاز و زغال سنگ مصرف شود و بسوزد کره زمین به حد فاجعه آمیزی گرم خواهد شد.
اما آیا این شرکت ها می توانند از این ذخایر بگذرند و آن را در عمق زمین رها کنند؟ پاسخ منفی است. بهای نفت بالا رفته و ارزش سهام آنها افزایش یافته و آنها فقط به فکر گسترش ذخایر و منافع خود هستند. افزایش قیمت انرژی یک علامت بازاری است . این علامت به شرکت های انرژی می گوید که الان موقع سرمایه گذاری در راه های گران تر پیدا کردن منابع فسیلی ست. یعنی بازار بر خلاف مسیر حفظ محیط زیست علامت می دهد در سال 2011 این شرکت ها 674 میلیارد دلار صرف اکتشاف و توسعه منابع فسیلی ای کردند که بسیار سخت به دست می آیند مانند نفت شن زارهای قیری، شکستن و شستشوی سنگ های نفتی و پیدا کردن ذخایر نفتی در عمق دریا. سپس چندان که تنش جهانی افزایش یافت عربستان صعودی تصمیم گرفت تا قیمت نفت را کاهش دهد تا بتواند هم صنایع هیدرو کربن آمریکا را نابود کند و هم همراه با آن روسیه پوتین را ورشکسته کند.
این پایین آمدن قیمت نفت نیز یک علامت بازاری به رانندگان آمریکا فرستاد و آن علامت این بود: خودرو بیش تری بخرید و مسافت بیش تری برانید . روشن است که در جایی بازار به عنوان یک مکانیزم علامت دهنده اشتباه عمل کرده است. حالا همین مساله را در حوزه سرمایه گذاری نگاه کنیم. یا ارزش شرکت های نفت و گاز بسیار کم تر از آن چیزی است که سهام آنها نشان می دهد یا این که هیچ کس باور نمی کند که ما واقعا می خواهیم میزان مصرف کربن خود را کاهش دهیم. ارزش بازاری سهام 200 شرکت اصلی نفت و گاز جهان بالغ بر 4تریلیون دلار است که بخش عمده آن درصورتی که ما تصمیم بگیریم مصرف احتراق کربن را متوقف کنیم، از دست خواهد رفت. بنابراین می بینیم که منافع شرکت های نفتی بزرگ که بانک داران بزرگ و نئو لیبرالیست ها گردانندگان آنند کاملا مغایر آن چیزی است که منافع کره زمین ایجاب می کند. بنابراین با این شرایط موجود بعید است که بتوان شرایط حفظ کره زمین را ایجاد کرد.
[i] – www. Iea.org/techno/etp/etp10/English.pdf
[ii] – Paul Mason A guide to our future page 350
[iii] Intergovernmental Panel on Climate Change