پیامدهای زیست محیطی انتقال آب دریای خزر

فرستاده شده در ۲۹ مهر ۱۳۹۸

مقاله وارده،

نوشته علی رضا طوسی رضوانی، استاد علوم سیاسی

 

طبیعت آرام است و  آرامش خود را زود از دست نمی دهد. اما آنگاه که زخم های او عمیق و متعدد شد واکنشی سخت نشان می دهد و تمام شرایط حیات را از ما پس می گیرد . این روز ها یک ضربه کاری دیگر به طبیعت نقل مجلس است و در همه جا از آن سخن می رود و آن انتقال آب دریای خزر به سمنان است که سخت مورد توجه و مخالفت بسیاری از مردم و هواداران محیط زیست قرار گرفته است. آقای علی رضا طوسی رضوانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه، التفاتا مطلبی در این زمینه فرستاده اند که ضمن تشکر از ایشان با هم می خوانیم :

 

انتقال آب دریای خزر

تجربه تمدنی بشر به ما می گوید که هرگونه دخل و تصرف و دستکاری در اکوسیستمهای طبیعی به منظور بهره برداری اقتصادی از منابع طبیعی حاصلی جز تخریب و نابودی محیط زیست و تحمیل خسارات جبران ناپذیر زیستی و اقتصادی بر جوامع انسانی نداشته است . بحث انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران و استان سمنان که این روزها مطرح است ، از جمله همین اقدامات نسنجیده و مخرب محیط زیست است که متأسفانه مورد تأیید مسئولان مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبق قوانین و مقررات کشور، انجام کلیه طرحهای اقتصادی از جمله پروژه های انتقال آب از فواصل دور منوط به انجام مطالعات پژوهشی به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی پروژه های مذکور است .  تحقیقات انجام شده توسط اداره کل منابع طبیعی استان مازندران نشان می دهد که طرح انتقال اب خزر به استان سمنان ، واجد آثار زیانبار زیست محیطی برای هرسه منطقه مبدأ ، مسیر و مقصد است . با این وجود ، جای تعجب است که دولت همچنان بر انجام آن اصرار می ورزد  !

تقریبا اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان محیط زیست در جهان ، نگاه و رویکرد مثبتی به پروژه های انتقال آب ندارند ؛ چرا که اینگونه طرحها بویژه برمحیط زیست حوضه اهدا کننده آب تأثیر منفی می گذارند . از جمله این آثار مخرب می توان به کاهش آب حوضه اهدا کننده و خطر خشک شدن آن ، تغییر کیفیت آب در ناحیه مبدأ و خطر نابودی و انقراض آبزیان و گونه های جانوری حوضه مبدأ و حتی آسیب های اجتماعی و اقتصادی به سبب افزایش مهاجرتهای گسترده انسانی  اشاره کرد . همچنین احداث خط لوله انتقال آب و تأسیسات مرتبط با آن نیز مخاطرات خاص خود را دارد . در همین پروژه انتقال آب خزر، بخشی از مسیر خط لوله به ناچار باید ازبین جنگلهای مازندران عبور کند که این امر مستلزم قطع تعداد زیادی از درختان جنگلی است ! و این در حالی است که جنگلهای شمالی ایران که به جنگلهای هیرکانی مشهورند، نه تنها از مهمترین سرمایه های طبیعی ایران ، که بعنوان میراثی جهانی و ثبت شده در یونسکو ، از گرانبهاترین سرمایه های طبیعی جهان بشمار می روند .

علاوه بر خطر نابودی درختان ، مسأله تخریب زیست بوم گونه های جانوری منطقه نیز مطرح است . آنهم گونه هایی که بعضا در خطر انقراض قرار گرفته اند . خطر دیگری که اکوسیستم منطقه را تهدید می کند کاهش جمعیت و نابودی تدریجی آبزیان دریای خزر است که اتفاقا اهمیت اقتصای زیادی هم دارند . احداث خط لوله انتقال آب مسلما در روال طبیعی تولید مثل ماهی های خزر اختلال جدی ایجاد خواهد کرد ، چراکه حجم عظیمی از تخمها و لاروهای آبزیان وارد خطوط لوله شده و تلف خواهند شد .

از همه مهمتر اینکه این پروژه روند خشک شدن تدریجی  بزرگترین دریاچه جهان را تسریع خواهد کرد و بلایی که چندسال پیش بر سر دریاچه آرال در آسیای مرکزی آمد بر سر دریاچه خزر نیز نازل خواهد شد . فراموش نکنیم که خشک شدن بخش اعظم دریاچه ارومیه محصول همین طرحها و پروژه های به اصطلاح اقتصادی و توسعه ای بوده است . سدهای متعددی که بر روی رودهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه به قصد مشروب کردن زمینهای زراعی احداث گردید، بخش وسیعی از دریاچه را به شوره زاری تبدیل کرد که حالا تهدیدی جدی برای کشاورزی و مردمان ساکن در این منطقه شده است . در یای خزر نیز در اصل یک دریاچه بسته است و حوضه های آبریز و ورودی های آب به این دریاچه محدود می باشد . بنابراین واضح است که انتقال آب از این حوضه به مناطق دیگر به کاهش حجم آب و خشک شدن آن خواهد انجامید .

نکته دیگر اینکه این طرح حتی به لحاظ اقتصادی هم مقرون به صرفه نیست ؛ چراکه نیازمند احداث تأسیسات عظیم و گران قیمت است . انتقال آب شور به ناحیه مقصد یعنی استان سمنان نیازمند انجام عملیات نمک زدایی و شیرین سازی آب است که بسیار پرهزینه است . ضمن اینکه به سبب پایین بودن ارتفاع دریای خزر ، انتقال آب در خط لوله به سمت فلات مرکزی مستلزم عملیات پمپاژ آب به ارتفاع 2300 متری است که هزینه سرسام آوری دارد .

درمجموع تمامی تجارب داخلی و بین المللی نشان می دهند که پروژه های انتقال آب بین حوضه ای ، روشهای صرفا کوتاه مدتی هستند که نه تنها مشکل آب را حل نکرده اند، بلکه بر وخامت اوضاع و بویژه نابودی محیط زیست افزوده اند . به نظر می رسد مسئولان امر به جای چنین طرحهایی باید به سراغ روشهای نوین «مدیریت آب» بروند و بحران کم آبی را نه از طریق پروژه های انتقال آب ، که از طریق اصلاح الگوی مصرف بویژه در بخش کشاورزی و آب شرب ، ترویج تکنیکهای آبیاری مدرن ، مرمت و احیای قنات ها، روشهای بازچرخانی آب و جلوگیری از احداث واحدهای صنعتی در نواحی کم آب حل و فصل نمایند . نباید به دست خود یک فاجعه زیست محیطی دیگر را رقم بزنیم و  اجازه دهیم  که ماجرای دریاچه ارومیه و خشک شدن تالاب های خوزستان اینبار برای دریای خزر نیز تکرار شود .