مهاجرت و سیل جمعیت
در حال حاضر مهاجرت یکی از مشکلات عمده ی جهان است. جمعیتِ افغانی ها در ایران بسیار زیاد شده است. در اروپا، الجزایری ها و افریقایی ها خیابان های فرانسه را پر کرده اند. سوئد مملو از مردم سوریه است. در لندن صدها هزار نفر مسلمان در خیابان کنزینگتون نماز می خوانند و کانادا را هندی ها مقهور کرده اند و ایرانی ها نیز همه جا حاضرند.
چرا چنین است؟
در میانه ی مشکلات عظیمی که جهان با آنها روبرو است کم تر دولتی به رشد جمعیت توجه می کند. وجود این همه مهاجر تا حد زیادی ناشی از رشد جمعیت است. رشد جمعیت و تخریب محیط زیست و فقر مهم ترین عامل این مهاجرت هاست. در افغانستان مردم زندگی آرامی داشتند و ناگهان کودتای شوروی پیش آمد وارتش شوروی وارد شد و چند کودتا صورت گرفت. جنگی طولانی بین مجاهدان و ارتش شوروی آغاز شد که مملکت را ویران کرد. سپس آمریکا گروه های القاعده و طالبان را ایجاد کرد. اینها افغانستان را ویران کردند. بایدن نیز بعد از مدتی تمام نیروهای آمریکایی را به شکل فجیعی از افغانستان خارج کرد و طالبان کشور را تسخیر کردند. رشد جمعیت در افغانستان بسیار سریع و معادل 2.7 درصد در سال است و برآورد می شود تا سال 2050 جمعیت آن به 74 میلیون نفر افزایش یابد. در آفریقا، بلژیکی ها، فرانسوی ها و انگلیسی ها تمام نظام معیشتی قدیم آنجا را به هم ریختند. دلالان الماس و شکارچیان عاج، جویندگان طلا و چوب بران دار و ندار آنها را بردند و در عوض به آنها نوعی فرهنگ جدید دادند. با رشد تکنولوژی اطلاعات و در دسترس شدن آن برای مردم جهان، مردم این کشورها زندگی اروپائیان و آمریکا یی ها را می بینند و دلشان می خواهد مانند آنها زندگی کنند. آنها فرار می کنند و خود را به کشتن می دهند تا از فقر و ظلم ستم و تغییر اقلیم که زمین های آنها را خشک کرده است فرار کنند. رشد جمعیت بلای جان آنها شده است.
اما هیچ یک از شرکت های بزرگ جهانی نظیر گوگل، آمازون و فیس بوک و لاکهید و دیگران ذره ای برای کنترل جمعیت هزینه نمی کنند چون می خواهند که جمعیت بیش تر باشد تا مصرف کننده بیش تری داشته باشند.
لستر براون متفکر بزرگ محیط زیست برآورد کرده است که کنترل کامل جمعیت و اجرای برنامه تنظیم خانواده در سراسر جهان تنها به شش میلیارد دلار سرمایه گذاری در سال نیاز دارد. یعنی با صرف این مقدار پول- که در برابر پول های زیادی که صرف جنگ و کشتار و مراسم … می شود بسیار ناچیز است- می توان خدمات تنظیم خانواده را در اختیار کسانی قرار داد که از آن محروم اند. در نیجریه هر مرد حداقل باید چهار زن داشته باشد. اگر مردی کم تر از این تعداد همسر داشته باشد در مقابل دیگران خجالت می کشد. هر زن هم باید چهار بچه به دنیا بیاورد و گرنه کلا بیمار و ضعیف به حساب می آید. اگر فقط دو فرزند داشته باشد مورد تحقیر قرار می گیرد و خجالت می کشد. در این کشور و کشور های دیگری نظیر مالی و غیره بسیاری از زنان هستند که نمی خواهند بچه دار شوند اما به وسایل پیشگیری دسترسی ندارند. مبارزه با این خرافات فرهنگی و تهیه وسایل ضد حاملگی کار مشکلی نیست اما کسی به فکر آن نیست. اما قضیه چیز دیگری ست. روسیه هیچ وقت اهمیت نمی دهد که با حمله به افغانستان چه صدماتی به آن کشور زده است. بلژیک و فرانسه این دغدغه را ندارند که با جنایاتی که در کنگو انجام دادند چگونه و تا چه حد اقتصاد آن کشور را ویران کرده اند. ایتالیا حاضر نیست در اتیوپی و سودان برای تنظیم خانواده سرمایه گذاری کند و غیره. نتیجه ی کار آن است که تعداد زیادی کودک و جوان گرسنه به این کشورها سرازیر می شوند. مسائل جهان امروز به هم پیوسته اند و به تنهایی نمی توان هیچ کدام از آنها را حل کرد. لکن هیچ یک از کشورهای پیشرفته حاضر نیست مسئولیت خود را در این زمینه بپذیرد. آنها فقط تا می توانند مرزهای خود را به روی مهاجران می بندند. دست راستی های افراطی و فاشیست ها نیز تنها مشکل کشورهای شان را وجود مهاجران می دانند و تنها راه حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی آن را در اخراج آنها می دانند و بر آن پا فشاری می کنند.
البته مهاجرت وسیع ترکیب جمعیتی اروپا و کانادا را تغییر داده و زندگی را بر مردم سخت کرده است. آنها می بینند وطن شان دگرکون شده و افراد جدیدی بدان وارد شده اند و این را دوست ندارند. ولی مشکل را باید ریشه ای حل کرد. مشکلات جهان امروز همه به هم مربوطند و با هم حل می شوند. تا زمانی که در کنترل جمعیت و احیای آب و محیط زیست درکشورهای جهان سوم سرمایه گذاری نشود، تا زمانی که در اقتصاد ورشکسته ی کشور های مهاجر فرست و آموزش مردم آنها سرمایه گذاری نشود و دولت های فاسد آن محدود یا برکنار نشوند،مهاجرت را نمی توان مهار کرد. سیل مهاجران بدون ترس از مرگ و سختی به سوی اروپا و آمریکای شمالی سرازیر می شود و هیچ مرز آهنین و گنبد ضد گلوله ای آن را مهار نخواهد کرد.