مرگ دردناك تالاب هاي ايران و اشك هاي اسكندر فيروز
دوم فوريه امسال ٤٦ امين سالگرد كنفرانس رامسر بود. كنفرانسى كه اولين كنفرانس محيط زيستى بين المللى بود كه در جهان تشكيل شد و اهميتي فوق العاده يافت. اين كنفرانس قبل از كنفرانس سازمان ملل درباره محيط زيست انساني ، كه در استكهلم سوئد و به رهبري نخست وزير انسان دوست و دموكرات آن اولاف پالمه و به دعوت او ، تشكيل شد و تني چند از مهم ترين رهبران جهان ازجمله اينديرا گاندي در آن شركت كردند ، در شهر رامسر تشكيل شد و رياست آن را اسكندر فيروز اين مرد دلسوز و دانا كه بعد ها سازمان حفاظت محيط زيست را بنياد گذارد بر عهده داشت. در اين كنفرانس سند كنوانسيون حفاظت از تالاب هاى جهان تهيه شد كه سران محيط زيستى ١٨ كشور مترقى و پيشرفته جهان آن را امضا كردند . اين كنفرانس در سطح جهان و در محافل محيط زيستي كاملا شناخته ، معروف و فعال است و از همان ابتدا سازمان هاي غير دولتي زيست مقتدر و نآم آوري همچون سازمان آي يو سي ان، دبليو دبليو فاند و غيره با ان همكاري داشتند و دارند و ميزباني آن افتخاري براي ايران بود.
در اين زمينه خانم مژگان جمشيدى ، كه يد طولايي در تهيه گزارش هاي زيست محيطي دارند، گزارشي آموزنده تهيه كرده اند كه عمق فاجعه را بخوبي نشان مي دهد و ذيلا با هم مي خوانيم. در اينجا از دوست عزيز مهندس ابو الفضل ميرقاسمى كه لطف كردند و اين مطلب را براي ما فرستادند سپاسكزارى مي كنيم
نشستن و شاهد فروپاشي و زوال اين سرمايه هاي ارزشمند كشور بودن بسي دردناك است و بي علت نيست كه اشك از چشمان فيروز جاري مي شود.
هيات تحريريه طراوت بهار
بنیانگذار سازمان محیط زیست:
حذف تالاب های ایران از نقشه جغرافیایی با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست
تالابهای ایران، گذشته حسرت بار و آینده نامعلوم
مژگان جمشیدی
اسکندر فیروز: چرا در دهه 80 مبادرت به طرحی شد که دریاچههای هامون به طور برگشتناپذیر خشکانده شود آن هم اکوسیستمی با این درجه اهمیت که هزاران سال بود این منطقه را آباد کرده و زینت بخش سیستان بود؟
شمار پرندگان آبزی در هامون در برخی سال ها به 600 هزار میرسید، اما امروز هیچ چیز از هامون باقی نمانده است
جشن روز جهانی تالابها و سالروز انعقاد نخستین کنوانسیون محیط زیستی جهان موسوم به رامسر که به نام ایران و ایرانی پیوند خورده، روز پنجشنبه گذشته در حالی در شهر اهواز برگزار شد که این شهر پنجشنبه گذشته شاهد وقوع شدیدترین ریزگردها در چند سال اخیر بوده است. بسیاری از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست و جمعی از سفرای کشورهای اروپایی و آسیایی همچون سفیران آلمان، افغانستان و عراق و… در شهر اهواز گرد هم جمع شدند تا بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن از انعقاد نخستین معاهده بینالمللی جهان که زمانی نه چندان دور به میزبانی ایران و با تلاش شبانه روزی اسکندر فیروز، بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست به سرانجام رسیده بود، دوم فوریه را در کنار تالاب بینالمللی شادگان جشن بگیرند، تالابی که این روزها همچون بسیاری از تالابهای بینالمللی ایران و خوزستان نفسهای آخرش را میکشد و از پهنه 400 هزار هکتاری آن جز بیابانی خشک و لم یزرع و باتلاقی که مملو از« زهابهای» آلوده به سموم مزارع نیشکر خوزستان و آلودگیهای نفتی شده چیز دیگری باقی نمانده است.
46 سال پیش در چنین روزی سند کنوانسیون حفاظت از تالابهای جهان موسوم به کنوانسیون رامسر با حضور سران محیط زیستی 18 کشور مترقی و پیشرفته جهان و جمعی از نمایندگان سازمانهای بینالمللی، به میزبانی دولت ایران و اسکندرفیروز که ریاست کنفرانس را بر عهده داشت در شهر رامسر و در محل هتل قدیم رامسر به امضا رسید و 18 تالاب از مجموع 270 تالاب ایران بهعنوان نخستین تالابهای بینالمللی ایران در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسید. همچنین به پیشنهاد فیروز، اکوسیستم تالابی ارژن و پریشان در استان فارس بهعنوان مهمترین تالاب بینالمللی جهان معرفی شد تا از آن پس با سرپرستی مشترک سازمان ملل و دولت ایران برای کارهای پژوهشی در حوزه تالاب برای آیندگان حفاظت شود. یک سال بعد از این رخداد مهم و جهانی، سازمان محیط زیست ایران با تلاش فیروز در روز 12 بهمن ماه 1350 تأسیس شد تا ایران بعد از ژاپن دومین کشور آسیایی باشد که صاحب سازمان محیط زیست میشود.
اما حالا بعد از گذشت 46 سال از این رخداد، دیگر کمتر نشانی از تالابهای بینالمللی ایران حتی روی نقشه جغرافیایی باقی مانده است؛ در تمام 40 سال گذشته و در حالی که ایران پرچمدار حفاظت از تالابهای جهان بود شمار کشورهای عضو این کنوانسیون از 18 کشور اکنون به 169 کشور و تعداد تالابهای بینالمللی ثبت شده در این کنوانسیون از 85 تالاب در سراسر جهان اکنون به 2253 تالاب به وسعت 215 میلیون هکتار افزایش یافته است اما در نهایت شگفتی در تمام 40 سال گذشته تنها 6 تالاب که آن هم نفسهای آخرشان رامی کشیدند به مجموع تالابهای بینالمللی ایران افزوده شده و در عوض شمار عرصههای زنده تالابی ایران هر سال کمتر و کمتر و برخی از مهمترین تالابها حتی کلاً نابود شدند.
اسکندر فیروز در یک سخنرانی منتشر نشده در حاشیه مراسم اکران خصوصی مستند «یک ساعت از یک عمر» ساخته رخشان بنی اعتماد که گوشهای از زندگی او را به صورت تاریخ شفاهی به تصویر کشیده- سال گذشته – گفت: داشتن برخی از بهترین تالابهای آسیای غربی و خاورمیانه یکی از افتخارات ایران بود که متأسفانه در سه دهه اخیر تغییرات اسفبار و فاجعهآمیز و نابودیهای کامل را در این تالابها شاهد بودیم.
فیروز با صدایی گرفته و اندوهبار و چشمانی که هر از گاهی مملو از اشک میشد یادآور شد: من بختگان و ارومیه و هامون را اینچنین تحویل ندادم، باور کنید وقتی تصاویر این تالابها را میبینم از شدت غصه شب تا صبح خواب به چشمانم نمیآید و همه امیدم را به آینده از دست میدهم. ببینید سدسازی چه کرده با بهترین تالاب هایمان.
فیروز در مورد دریاچه 500 هزار هکتاری ارومیه که امروز بیش از 70 درصد آن نابود شدهو حتی با بودجه های چند میلیاردی هم هنوز احیا نشده میگوید: ارومیه ازنظر اکولوژی و نقش اقلیمی و به سبب چشم اندازهایی که با بیش از یکصد جزیره کوچک و بزرگ مملو از هزاران فلامینگو و پلیکان بود در سال 1346 بهعنوان منطقه حفاظت شده و در سال 1354 بهعنوان پارک ملی معرفی شد و بعدها بهعنوان ذخیره گاه زیستکره ثبت شده در یونسکو و تالاب بینالمللی هم شهرت یافت. این دریچه که می توانست بهعنوان جالب توجهترین مرکز توریستی ایران باشد به دلیل اقدامات زیانبخش و سدسازیهای گسترده لجن زار و شوره زاری بیش نیست؛ سدسازی تمامی رودخانهها را به خشکی کامل برده تا ارومیه محکوم به نابودی شود.
بنیانگذار سازمان محیط زیست درباره پهنه 170 هزار هکتاری هامون صابری و هامون هیرمند نیز که در دهه 80 خشک شد میگوید: زندگی عده زیادی از مردم سیستان وابستگی کامل به تالابهای بسیار ارزنده هامون داشت چه از نظر ماهیگیری و چه از نظر چرای دام. شمار پرندگان آبزی نیز در هامون در برخی سال ها به 600 هزار میرسید،اما امروز هیچ چیز از هامون باقی نمانده است. اگر علت خشک شدن هامون را کم بودن جریان آب رودخانههای هیرمند و فراح میدانیم و این معضل را به افغانستان و سدهایی که ساخته منتسب میدانیم باید پرسید چطور رابطه سیاسی با این همسایه به مدت 60 سال پس از ساخت این سد به نحوی بود که دریاچه هامون – هر چند با کمی تغییر در سطح دریاچه به دلیل خشکسالی- در بیشتر سال ها برای مردم و اکولوژی آن با هزاران هزار پرنده مهاجر و تخمگذار ثمربخش بوده است؟ باز میپرسم چرا در دهه 80 مبادرت به طرحی شد که دریاچههای هامون به طور برگشتناپذیر خشکانده شود آن هم اکوسیستمی با این درجه اهمیت که هزاران سال بود این منطقه را آباد کرده و زینت بخش سیستان بود؟
طرحی که فیروز از آن یاد میکند ساخت چاه نیمهها و انحراف جریان آب رودخانه هیرمند به جای تالاب هامون به سمت چاه نیمهها بود تا هامون کاملاً خشک شده و در عوض آب به چاه نیمهها هدایت شد تا مصرف شرب شهرنشینان رو به افزایش نهد و در کنارآن نیز بسیاری از زمینهای کشاورزی زیر کشت محصولات آب بر همچون برنج و هندوانه و گندم و سیب برود و در عوض سهم حاشیه نشینان هامون و زابلیها تودههای خاک بستر هامون شد.
فیروز همچنین روایت تلخی را از تالابهای فارس بیان میکند: از مجموع 16 تالاب استان فارس امروز بیش از 10 تالاب حتی نامشان هم در کتابها دیگر موجود نیست! و تالابهای باقی مانده نیز فقط اسمی از آنها مانده است. تالاب بینالمللی ارژن که تحت حمایت و سرپرستی مشترک ایران و سازمان ملل بود کلاً نابود شده و از بختگان و طشک و پریشان و مهارلو و کمجان نیز دیگر چیزی جز شوره زار باقی نمانده است. او درباره بختگان میگوید: طبق توافقی که بین سازمان محیط زیست و وزارت نیرو در سال 1350 صورت گرفت آب رودخانه کر به میزان دو متر مکعب در ثانیه وارد بختگان و سپس طشک میشد اما این ضابطه از بین رفت و امروز 136 هزار هکتار دریاچه بختگان کلاً خشک شده است و از روی نقشه ایران پاک شده است.
سایر تالابهای ایران نیز به دلیل همین اقدامات، تخریب شده و از بین رفتهاند یا مملو از پسماندها و فاضلاب های نفتی و سمی و شیمیایی شدهاند همچون شادگان که البته ساخت سد مارون نیز به نابودی شادگان بیش از پیش کمک کرد. متأسفانه تا سال 1389 حدود 75 درصد تالابهای ایران مشمول کنوانسیون رامسر در حالی که ایران به استقبال جشن چهلمین سالگرد کنوانسیون رامسر میرفت نابود شدند.
آنچه امروز بر سر تالابهای ایران و پهنههای آبی ایران آمده موجب شده حالا همه روزه شاهد وقوع ریزگردهای مهیب از چهارگوشه کشور به داخل سرزمینمان باشیم؛ خوزستان، سیستان و آذربایجان حالا بزرگترین کانونهای تولید گرد و غبار و نمک هستند در کنار اینها نابودی جازموریان و گاوخونی نیز کرمان و سیستان و هرمزگان و اصفهان و تهران و… را هم تهدید میکند.
استان فارس نیز با بحران عظیمی در فرونشست زمین و کمبود آب مواجه شده و حتی میانکاله و انزلی تنها نگین انگشتری محیط زیست ایران نیز چند سالی است که به دلیل تخریبهای گسترده جنگل ها و مراتع در بالادست و حجم عظیم رسوبات به سمت خشک شدن پیش رفته و نفسهای آخرشان را میکشند و نابودی جزیره آشوراده در پناهگاه حیات وحش میانکاله نیز که دوسال قبل اتفاق افتاد حالا این نابودی را سرعت بخشیده است.
فیروز میگوید: در طول تاریخ این تالابها پیوستگی تفکیکناپذیری با مرزهای فرهنگی ملی جغرافیایی کشور ایران داشتهاند و امروز و با هیچ توجیهی نمیتوان حذف آنها را از نقشه جغرافیایی کشور پذیرفت.