مدارس سبز، رویکردی نو در آموزش و پرورش کشور ، نوشته حسین میبودی
مدارس سبز؛ رویکردی نو در آموزش و پرورش کشور،
نوشته حسین میبودی
امروزه رفاه انسانها در دراز مدت در سايۀ زيادهروي و افراط در بهرهبرداري از محيط زيست، طبيعت و منابع طبيعي دچاره مخاطره شده است. بخش بزرگی از معضلات محیط زیستی موجود، ریشه در فقدان آگاهی لازم و ضعف فرهنگی در زمینة ارتباط انسان و طبیعت دارد و در واقع نوعی مشكل فرهنگی محسوب میشود؛ لذا نیازمند عزم ملی و بینالمللی برای سیاستگذاری در حوزه آموزش محيط زيست و فرهنگسازي است. سیاستگذاری در آموزش محیط زیست بهعنوان یکی از شقوق سیاستگذاری عمومی دولت و ابزاری حقوقی-سیاسی برای مدیریت مباحث آموزشی در حوزه محیط زیست تلقی میشود. در این فرایند که مبتنی بر چالشها و محدودیتهای موجود در بخش آموزش محیط زیست است، راهحلها از طریق جریان سیاستگذاری تحلیلشده و از طریق مبادی قانونی برای اجرا پیگیری میشود. آموزش محیط زیست تلاش مینماید تا دانش، نگرش و رفتار افراد را در جهت حمایت از محیط زیست توسعه دهد.
با توجه به فرهنگ غني اسلامي و تصريح اصل پنجاهم قانون اساسي بر حفاظت محيط زيست بهعنوان يك وظيفه عمومي كه همگاني بودن آن را در ضمير خود نهفته دارد و نيز با توجه به اين كه آموزش يكي از مؤثرترين مؤلفههاي تأثيرگذار بر توسعه هر كشور است، انجام اقداماتي در جهت افزايش آگاهيهاي محيط زيستي ضروري ميباشد. ازآنجاییکه بسياري از تهديدات محيط زيستي، تخريب منابع و آلودهسازي محيط نتيجه فعاليتهاي انساني است، ترديدي نيست كه با آموزشهاي مستمر و هدفدار اقشار مختلف جامعه بهطوریکه كليه آحاد انساني به مفاهيم عمدهي محيط زيستي آشنا شوند، ميتوان به داشتن جامعهاي باوجدان محيط زيستي و آيندهاي توأم با سرسبزي، سلامتي و استقلال براي ميهن اسلامي اميدوار بود. در اين ميان نقش مدارس در راستاي تحقق اهداف توسعه پايدار نقشي برجسته و حائز اهميت است.
مسائل محيط زيستي در سراسر جهان با تأخير وارد فعاليتهاي مدارس شدند. در سال 1992، بیست سال بعد از کنفرانس استکهلم، کنفرانس ریو در شهر ریودوژانیرو برزیل برگزار شد که حاصل کار آن تهیهی منشوری تحت عنوان دستور کار 21 بود. بر طبق اصل 22، دستور کار 21 «… جوامع محلي به سبب دانش و آدابورسوم سنتي خود، در مديريت و توسعة محيط زيست نقشي حياتي ايفاء ميكنند. لذا، دولتها بايد از هويت، فرهنگ و منافع ايشان بهطور شاياني حمايت كرده و راه را براي شركت مؤثرشان در امر توسعة پايدار باز كنند». همچنین در قسمت 3/36، دستور کار 21 بیان میدارد «آموزش برای ارتقاء توسعه پایدار و بهبود ظرفیت مردم جهت پرداختن به مسائل محیط زیست و توسعه بسیار مهم و حیاتی است».
در پاسخ به این بیانیه، برنامه بینالمللی مدارس سبز توسط بنیاد بینالمللی آموزش محیط زیست در سال 1994 شروع شد. این برنامه باهدف آموزش محیط زیست در نظام رسمی کشور در هفت مرحله و بر اساس رهنمودهای مدیریت محيط زيستي (ISO14001) برنامهریزیشده است که بر اساس آن طیف وسیعی از افراد ذینفع شامل مدیران، معلمان، خانوادهها، دانشآموزان و اولیای مدرسه، با محوریت دانشآموزان مورد آموزش قرار میگیرند و درنهایت مدارس عضو پس از گذراندن موفقیتآمیز مراحل هفتگانه برنامه، پرچم ویژه مدارس اكولوژيكي را دریافت خواهند کرد. کاربرد مفاهیم پایداري در مدارس، مبحثی تازه را به نامهای مدرسه سبز، مدرسه محیط زیستی، مدرسه پایدار، مدرسه طبیعت و مدرسه اكولوژيكي بازکرده است که همگی اینها داراي مفهوم یکسانی هستند و بر مدرسه سازگار با محیط زیست دلالت دارند.
مدرسهای را که شاخصههای محیط زیست، چه از لحاظ انسانی (کارکنان، معلمان و دانشآموزان و اولیای دانشآموزان) و چه از لحاظ ساختاری (استانداردهای محيط زيستي در ساختمان مدرسه)، در آن رعایت شود مدرسه سبز میگویند. مدرسه سبز مکانی است که در آن تمامی اعضای جامعه دانشآموزی متشکل از معلمان، دانشآموزان، اولیاء و مربیان به کسب آموزش و مهارتهای محیط زیستی مبادرت مینمایند و در تأسیس و استقرار آن تمامی ضوابط و استانداردهای محیط زیستی لحاظ شده است.
مدارس سبز به عنوان يك رويكرد فرهنگي، ميتواند وارد حوزۀ دانشهاي مختلفي، اعم از سنتي و نو شود و همچنين هستۀ اصلي بسياري از رشتههاي علمي نظاميافته را در برگيرد. اين رويكرد باتوجه به ساختار روششناختي به هم مرتبطش ميتواند توجه و تلاش دانشآموزان را به سمت حفاظت از محيط زيست سوق دهد و شناخت هماهنگي را در اين زمينه در آنها بوجود بياورد تا به اين ترتيب آنها قادر شوند براي تحقق جامعهاي مناسب براي زندگي و براي برنامهريزي آن اقدام نمايند.
دانشآموزان ایرانی علاوه بر آموزشهای رسمی که دریافت مینمایند، پس از پایان کلاسهای خود در کلاسهای فوقبرنامه دیگری نیز شرکت میکنند و بخش زیادی از روز را بهجای این که در خانههای خود سپری کنند در مدرسه هستند. بر همین اساس، اشتباه نیست که بگوییم شخصیت آنها بیش تر از این که تحت تأثیر محیط خانه باشد تحت تأثیر محیط مدرسه آنها است. چشمانداز 20 ساله، نقشهي جامع علمي كشور و سند تحول بنيادين آموزشوپرورش بر اين مفهوم اساسي تأكيد دارند كه با مدارس سنتي نميتوان دانشآموختگان را براي زندگي فردا آماده نمود و براي رسيدن به نقطه ای که دانشآموختگاني دانا و توانا و متعهد در عرصههاي داخلي و بينالمللي داشته باشيم نهتنها نيازمند تحول در تمامي عرصههاي تعليم و تربيت هستيم، بلكه مفهوم مدرسه نيز نيازمند بازتعریف و تحول اساسي است.
مدارس سبز در دنیا جوان است و در ایران دوران طفولیت خود را می گذراند. به رغم مزاياي غیرقابل انكار مدارس سبز، اجراي اين طرح در ایران همواره با موانع و مشكلاتي روبهرو بوده است. ناكافي بودن نيروي انساني متخصص و آموزشدیده و كمبود منابع مالي و فيزيكي جهت ملزومات موردنیاز مدارس سبز از مشكلات موجود در زمينة توسعه اين مدارس در کشور است که باید به آن پرداخته شود. بزرگ ترين معضل آموزش محيط زيست در مدارس سبز، خود نظام آموزش در ايران است. ماهيت كاملاً متمركز اين نظام كه طبق روش سنتي نيازمند يك جزوۀ درسي و فقط يك معلم به عنوان تنها منبع اطلاعاتي ميباشد، اجازه نميدهد كه مباحث آموزش محيط زيست به عنوان يك مورد درسي انتخاب شود. به همين دليل امكان ايجاد فضايي براي پروژههاي ميانرشتهاي در جايي كه جدول زماني محدودي وجود دارد، مقدور نميباشد. اين واقعيت مشكلاتي را از همان آغاز به دنبال داشته و تا زماني كه در نوع مدارس دگرگوني حاصل نشود و اصلاحاتي اساسي در برنامههاي آموزشي ايجاد نگردد و جدول زماني انعطافپذيري به وجود نيايد، همچنان ادامه خواهد يافت. باتوجه به اين مشكلات، توسعۀ برنامههاي مربوط به حفاظت از محيط زيست در وراي جدول زماني و معمولاً در زمانهاي اضافي انجام ميگيرد و به مقدار زيادي تلاش و انرژي نيازمند است.
در تمامي نقاط ايران مؤسسات آموزشي و مدارسی هستند كه درصدد پيادهسازي طرح مدارس سبز بوده و از انگيزهي كافي نيز برخوردار هستند؛ اما به نظر ميرسد كه دستگاههاي مسئول و دستاندر كار ميبايست بیشازپیش به اين امر توجه نموده و با تمهيد سياستهاي تشويقي و حمايتي ويژه از مدارس سبز، راه صحيح و پايدار توسعه را براي ساير سازمانها و مراكز آموزشي روشنتر نمايند. در نظر گرفتن الزامات جديدي براي مدارس و مراكز آموزشي در شرف تأسيس و احداث، در خصوص اجرايي نمودن و رعايت معيارهاي مدارس سبز چیزی است که از دستگاههاي مسئول انتظار ميرود. همچنین باتوجه به توسعۀ راهبردهاي آموزش محيط زيست توسط وزارت آموزش و پرورش كشور، دورههاي تربيت معلم نيازمند توجه فوري دولت است. آموزشهاي محيط زيستي بايد به بخش لاينفك برنامههاي تربيت معلم تبديل شود تا اين كه كادري تعليمديده و متعهد از معلمان با توانايي آفرينش گرايشها و رفتارهاي صحيح نسبت به محيط زيست در ميان دانشآموزان كشور پديد آيد.
از اظهار نظر شما ممنونم. واقعا همین طور است و باید در آموزش آنان کوشید Reply