ماجرای غم انگیز آب و توهم توسعه
فرستاده شده در ۲۱ دی ۱۴۰۱
آن چه در پی می آید نوشته ی شخصیت متخصصی ست که سال ها در زمینه ی حفظ و بهره برداری از منابع آبی کار و تلاش کرده و از نزدیک درگیر مدیریت منابع آب و مشکلات آن بوده است. نظرات چنین افرادی که تجربه ی سنگینی را با خود حمل می کنند بسیار با ارزش است و می باید در برنامه ریزی علمی کاملا مد نظر قرار گیرد. امیدواریم طرح چنین نظراتی بتواند به حفظ باقی مانده ی رنجور و نیمه جان محیط زیست کشور کمک کند لذا از هرگونه ابراز نظر در این زمینه بویژه از سوی متخصصان استقبال می کنیم.
مدیر سایت
“توسعه ناپایدار، راه یا بیراهه”
نوشته ی محمد علایی
بهره برداری از بخش نخست کارخانه ذوب آهن قاینات آغاز شد. تولید ۸۰ هزار تن فولاد اسفنجی در سال و افزایش آن به دوبرابر می تواند برای مردم خونگرم، سخت کوش و نیازمند جنوب خراسان مژده ای ارزنده باشد و چرخ صنعت و اقتصاد آن را به حرکت در آورد تا گرد تهی دستی و بیکاری از سر و روی مردم و جوانانی چنین خوب و برومند بزداید.
ولی آیا چنین می شود؟
این مجموعه بزرگ فولادی در دشت خضری ساخته می شود. دشت خضری آب و خاک بسیار ارزشمندی برای کشاورزی دارد و کیفیت فرآورده های کشاورزی و دامی آن به ویژه زعفران، و در گذشته تریاک، زبانزد است.
کانون زلزله مرگبار شهریور ۱۳۴۷ دشت بیاض در این دشت است. در سال ۱۳۴۸ برای ایجاد کشاورزی و دامداری صنعتی و پیشرفته شرکت سهامی زراعی شاه آباد، خضری، تشکیل شد. این شرکت ۱۰۰۷ عضو با ۱۱۰۰۰ هکتار زمین کشاورزی، ۲۰۰۰ دام سبک و ۱۰۰۰ راس گاو دارد.
دشت خضری با ورشکستگی شدید آب زیرزمینی روبروست. سطح آب زیرزمینی کاهش می یابد، حجمی از آبخوان زیرزمین به گونه ای برگشت ناپذیر از بین می رود، آبدهی چشمه ها، قنات ها و چاه ها کم و آب شور می شود، زمین نشست می کند، زمین های کشاورزی از بین رفته و به کانون تولید گرد و غبار تبدیل می شود و پایداری سرمایه گذاری های انجام شده و دست آوردهای چند هزار ساله مردم، خط های انتقال انرژی، آب، راه ها و راه آهن و ساختمان ها تهدید می گردد.
در این ورشکستکی آبی سرنوشت سازترین و فوری ترین کار آموزش مردم، کشاورزان و دامداران و سرمایه گذاری برای کاهش برداشت از آب برای رسیدن به پایداری آبخوان زیرزمینی و افزایش بهره وری از آب و خاک برای افزایش کمی و کیفی فرآورده های کشاورزی و دامی است.
بدترین و شوم ترین کار ممکن هم افزایش برداشت از آب های زیرزمینی برای هر هدف و کاریست.
در این شرایط راه اندازی چنین هیولایی آبخور با هزاران میلیارد تومان اعتبار
روند نابودی آب و خاک و همه سرمایه گذاری های انجام شده در آن را چند برابر می کند.
در دولت نخست آقای احمدی نژاد، آقای محرابیان، که اکنون وزیر نیرو هستند، وزیر صنعت و معدن بودند. ایشان در سال ۱۳۸۶ کلنگ هشت مجتمع بزرگ فولادی را در حوضه های آبریز میانه”آذربایجان غربی”، سفید دشت”چهار محال بختیاری”، نی ریز”فارس”، بافت” کرمان”، بافق” یزد”، سبزوار” خراسان رضوی”، خضری”قاین” و شادگان” خوزستان” به زمین زدند. این هشت حوضه آبریز با ورشکستگی شدید آب روبروست.
برای ساخت این مجتمع ها زمان و هزاران میلیارد تومان هزینه می شود و سازندگانش خون دلها می خورند و شبانه روزی با همه توان کوشش می کنند. ولی شوربختانه:
” خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج”
اینهمه هزینه و کار و کوشش نه تنها گامی در راستای توسعه و افزایش تولید، کار، درآمد، رفاه و استقلال پایدار ملی نیست
که کجراهه ای است به سوی خلق کانون های بحرانی، نابودی محیط زیست و آبخوان های زیرزمینی، کاهش تولید، کار، درآمد ملی، تهدید ماندگاری مردم و ناچاری آنها به کوچ از خانه و کاشانه و سرزمین پدر و مادریشان و ایجاد دشت های سوخته و بی آب و علف.
آقایان از بندر گواتر، جنوب شرقی ترین نقطه ایران در شمال دریای عمان و اقیانوس هند، تا اروند رود در خرمشهر، بیش از ۸۰۰ کیلومتر، آماده سرمایه گذاری است. هر منطقه آن می تواند بزرگتر از دبی یا قطری باشد که جام جهانی فوتبال را به آن خوبی کنار چشمان شگفت زده و چشم در راه تان برگزار کرد.
تجربه نیم قرن مدیریت هیاتی، نابخردانه، ناکارآمد، بی برنامه، توسعه ناپایدار و ناهمخوان با محیط زیست
دشت های سوخته و ورشکسته آبی
کلان شهرهای تشنه و بحرانی
روستاهای دارای راه، آب شرب و بهداشت، برق، گاز، تلفن، خانه بهداشت ولی خالی از کشاورز و دامدار و رها به امان خدا
دریاچه ها، تالاب ها و رودخانه های خشکیده
واحدهای صنعتی بزرگ پتروشمی، فولادی، سیمان و اتمی بی آب و برق
و از آن سو کناره های دریای عمان و خلیج فارس رها شده که در نداری و نیازمندی، اعتیاد و فساد است.
این هیولاهای آبخور را به کناره های دریای عمان و خلیج فارس ببرید. شهرک های صنعتی بزرگی چون عسلویه، که چه کار پسندیده، علمی و ارزنده ای است، بسازید و آب دریا را شیرین کنید و با آن واحدهای صنعتی آب بر را سیراب کنید و فرآورده های صنعتی را با قطار در ایران پخش و با کشتی به جهان صادر نمایید.