فساد و محیط زیست
مهندس در کیف به سفارش اوکراینی ها هتلی ساخته بود. سفارش دهندگان از کار او که از مهندسان به نام و درستکار ایران بود بسیار راضی بودند و به او اطمینان داشتند. لذا از او خواستند که مبلمان لابی هتل را نیز او از ایران بیاورد. در آن سال های اولیه بعد از فروپاشی شوروی تعداد زیادی گردشگر از آسیای میانه به ایران و بویژه مشهد می آمدند. ناگهان دروازه ها باز شده بود و از ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و اوکراین و غیره گردشگران و خرده تاجران به ایران می آمدند و بازار بسیار رونق داشت. مهندس به مشهد می آید و سفارش چند دست مبل می دهد و آنها را با خود به اوکراین می برد و سر وقت مقرر تحویل می دهد. سفارش دهنده گان بار دیگر از او تشکر می کنند و بسیار خوشحال می شوند. اما یک روز یکی از آنها می گوید این مبل ها که شما آورده اید بوی تعفن می دهد. مهندس ابتدا باور نمی کند و تعجب می کند که از کجا باید این بوی بد بیاید. در نهایت در اثر اصرار آنها به هتل می رود و دستور می دهد یکی از صندلی ها را پاره کنند و روکش آن را بردارند. آنجاست که متوجه می شود که مبل ساز خیانت کار ایرانی به جای آن که در نشیمن مبل از فوم استفاده کند از شانه های تخم مرغ استفاده کرده و چون این شانه ها دست دوم بوده اند در میان بعضی از آنها تخم مرغ شکسته وجود داشته و این تخم مرغ ها گندیده اند و این بوی تعفن ناشی از فساد تخم مرغ هاست. مهندس از این دغل بازی همشهری خود به شدت شرمسار می شود. این آخرین مبلی بود که از ایران به اوکراین رفت زیرا آوازه آن همه جا پیچید.
اما این تنها فساد و کلاهبرداری آن دوران نبود. بسیاری از خرده تاجرانی که از آسیای میانه به مشهد می آمدند با این مساله برخورد داشتند. بسیاری از آنها سرشان کلاه رفت. در موردی یکی از تاجران قزاقستان قراردادی 100 هزار دلاری برای خرید رنگ امضا کرده بود که می بایست در پنج مرحله 20 هزار دلاری به آن جا صادر شود. وقتی اولین محموله به آن جا می رود می بینند رنگ را که به دیوار می زنند چند دقیقه بعد رنگ می ریزد و اصلا دوام ندارد. این مطلب را به طرف ایرانی شان گزارش می دهند. طرف ایرانی می رود از کارگاه تولید کننده بازدید می کند و کاشف به عمل می آید که کارگاهی در کار نیست و تنها یک اتاق در باغ گیلاسی در جاده چناران است که در درون آن یک دیگ قرار داده اند و یک مخلوط کن کوچک و در آن گچ را با یک سری مواد غیر استاندارد مخلوط می کنند و این رنگ را تولید می کنند. در آن سال ها نمونه هایی از این دست کم اتفاق نیفتاد. ارسال کالاهای بنجل و غیر استاندارد چنان اثر بدی بر ذهن مردم آسیای میانه بر جای گذاشت که دیگر جنس ایرانی را به هیچ وجه نمی پذیرفتند. سیاست دولت ایران مبنی بر فشار برای حفظ حجاب و محدود کردن گردشگران در فروش دلار نیز مزید بر علت شد و باعث شد که این کسب و کار به طور کلی بر چیده شود. استاندار وقت خراسان در برنامه ای رادیویی اعلام کرد که هر هفته حداقل پنج هواپیما از آسیای میانه در مشهد می نشیند و هر هواپیما با خود 150 نفر مسافر را می آورد که هر کدام حداقل پنج هزار دلار برای خرید آورده اند و این یعنی ورود 750 هزار دلار نقد به بازار مشهد در هر هفته و رونق اقتصاد مشهد. بنابراین از مردم خواست که با گردشگران همراهی کنند. اما اینها هیچ کدام ثمر نبخشید و در نتیجه ایران بازار آسیای میانه را به کل از دست داد و ترک ها و … جانشین آن شدند.
این فساد و تقلب هم چنان ادامه پیدا کرد و تا امروز نیز ادامه دارد. اما اکنون این فساد متاسفانه کاملا نهادینه شده و بسیاری از مردم هم آن را کاملا پذیرفته اند. در همین دولت کنونی با وجود تلاش هایی که وزیر سابق اقتصاد برای سالم سازی امور گمرک کرد باز هم شاهدیم که وقتی کالایی برای ارزیابی به گمرک می رود ارزیاب مجازی، که نامش بر کسی روشن نیست و معلوم نیست که از کدام شهر است و به صورت تصادفی و الله بختکی ارزیابی یک کالا به او محول می شود، بله همان ارزیاب به طریقی صاحب کالا را پیدا می کند و با او تماس می گیرد و از او طلب رشوه می کند. مبالغ کلانی می خواهد و اگر وارد کننده حاضر به پرداخت نشود برای ترخیص کالای او اشکال تراشی می کند و یا ارزش کالای او را بسیار بالاتر ارزیابی می کند. گمرک متاسفانه یکی از بدترین جا هاست اما در ادارات دیگر نیز این فساد وجود دارد. فساد متاسفانه کاملا نهادینه شده و این باعث می شود که هر پروژه ای حتی اگر با مطالعه و ارزیابی کاملا علمی نیز تهیه شده باشد در مرحله اجرا در چنبره این فساد گرفتار شود و کاملا تغییر شکل دهد. متاسفانه نمونه های مشابهی از این دست را در بیش تر ادارات می توان پی گیری کرد. هر چند در سلامت بخش بزرگی از کارکنان تردید نمی توان روا داشت.
چرا چنین است؟ چرا باید در کشور ما فساد چنین عمیق شود.؟ چرا ما نمی توانیم با این فساد مبارزه کنیم؟ هر دولتی در ایران به قدرت برسد با این حجم از فساد هیچ کاری نمی تواند بکند. چرا چنین است؟
در نگاه به تاریخ می بینیم که فساد و تقلب در اقتصاد ایران از قرن ها پیش وجود داشته است. باستانی پاریزی در کتاب پیغمبر دزدان می نویسد که در زمان جنگ های مشروطیت عده ای از مشروطه خواهان کرمان که انسان های بسیار صادق و درستکاری بودند با دو عرابه توپی که در اختیار داشتند و با شجاعت و رشادت خود به پیروزی های بزرگی رسیده بودند. سفیر انگلیس که در آن زمان به او وزیر مختار می گفتند برای تمهید سرکوب آنان مبلغی را در اختیار کنسول انگلیس قرار می دهد و او نیز پنج هزار تومان به حاکم کرمان می دهد تا این جوانان دلاور را سرکوب کند. حاکم پول را بین اعوان و انصار خود تقسیم می کند و سپاهی فراهم می آورد و به جنگ مشروطه خواهان می رود. او و افرادش بسیار از دو عرابه توپ مشروطه خواهان هراس داشتند و از هنر نمایی آن می ترسیدند. اما در کمال تعجب به محض این که توپ اول شلیک می شود گلوله عمل نمی کند. حاکم کسی را می فرستد تا گلوله را بررسی کند. او می رود و می آید و می گوید که فتیله ندارد. حاکم خوشحال می شود و می گوید پانصد تومان ما کار کرد. کاشف به عمل می اید که حاکم پانصد تومان به توپچی مشروطه خواهان رشوه داده بوده است که گلوله توپ را به نحوی دست کاری کند که گلوله عمل نکند. با این خیانت، مشروطه خواهان شکست می خورند و در همان روز در باغی نزدیک کرمان به دار آویخته می شوند در حالی که حاکم کرمان با اعوان و انصار خائن اش در ایوان عمارت همان باغ نشسته اند و کباب می خورند و تریاک می کشند و به جنازه آویخته از درخت مشروطه خواهان می خندند.
چرا چنین است؟ تا چه حد گذشته ما در ایجاد فساد نقش داشته و تا چه حد شرایط کنونی ما موجد آن است. این مساله البته به روانشناسی تاریخی ایرانیان و به تاریخ پر از تهاجم و پر از سرکوب و کشت و کشتار ایران و بسیار مسایل دیگر مربوط می شود و بررسی و تحلیل آن کار جامعه شناسان و تاریخ دانان است و می باید در دانشگاه های کشور موضوع پژوهش های مبسوط و گسترده علمی قرار گیرد. اما در عین حال مساله اصلی اقتصاد و محیط زیست ایران نیز همین مساله است. فساد نهادینه شده مانع اجرای قانون و احقاق حق است و عدم احقاق حق مانع اصلی مشارکت مردم در حل مسایل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ست و بدون این مشارکت هیچ مشکل محیط زیستی حل نخواهد شد. برخورد اصلاح گرانه با این معضل مستلزم عزم حکومتی و شجاعت دولت مردان در برخورد با آن و پاک بودن خود آنهاست. دوستی از هواداران محیط زیست پرسیده بود که مهم ترین مساله محیط زیست ایران کدام است. پاسخ او این بود : فساد نهادینه شده. ادامه دارد.