حفظ محیط زیست، افزایش مالیات ثروتمند ترین افراد و همگانی کردن دارایی،
فرستاده شده در ۲۸ خرداد ۱۳۹۹
در سال 2013 کتابی در فرانسه منتشر شد که تاثیر عمیقی بر ذهن متفکران و روشنفکران جهان بر جای گذاشت. این تاثیر چنان شدید بود که برخی آن را به توفان تعبیر کردند. نام این کتاب ” سرمایه در قرن بیست و یکم بود” و دو میلیون جلد از آن به فروش رفت. نویسنده آن استاد اقتصاد جوانی بود که در دانشکده علوم اجتماعی پاریس درس می داد. نام او توماس پیکتی بود. ( این کتاب با ترجمه آقای اصلان قود جی و مقدمه دکتر رنانی در ایران چاپ شده است) راز استقبال از این کتاب این بود که پیکتی در آن به نکته ای اشاره کرد که همه یا حداقل خیلی ها آن را حس می کردند. آن حس چه بود؟ این بود که ” قرار نبود چنین شود.”
رونق تقریبا سی ساله ی پس از جنگ دوم، رفاه نسبی قابل قبولی را برای کشور های اروپایی و امریکا و کانادا و ژاپن ایجاد کرده بود. تولید فوق ا لعاده رشد کرده بود و کارگران و کارکنان هم از آن منتفع شده بودند. دولت های سرمایه داری وعده رفاه کامل و رفع کامل فقر و گرسنگی می دادند و تا حد زیادی هم در غرب اوضاع به همین سمت پیش رفته بود. همه امیدوار بودند. مبارزات اجتماعی نیرومند بود. اتحادیه های کارگری قدرت واقعی داشتند. جنبش های دانشجویی در سیاست کشور ها وزنه موثری بودند و هر سال به درآمد مردم افزوده می شد. اما از دهه هشتاد میلادی بدین سو همه چیز تغییر کرد. کسانی مانند فردریش هایک و میلتون فریدمن که اولی در سال 1974 و دومی در سال 1976 جایزه نوبل را بطور مشترک با یک نفر دیگر برده بودند به میدان آمدند. سرمایه داران و بانک داران بزرگ بشدت از آنها حمایت کردند و افکار آنها قوت گرفت. حرف اصلی آنها هم این بود که سرمایه باید راحت و آزاد باشد و بتواند هر جا صلاح دید و به نفعش بود بدون مزاحمت به تولید ثروت بپردازد. اتحادیه های کارگری قدرت چانه زنی ی دسته جمعی دارند و مزاحم می شوند؟ پس ما می رویم به کشوری دیگر که اتحادیه کارگری نداشته باشد؟ مالیات مزاحم است؟ پس مالیات شرکت های بزرگ را باید کم کرد تا سودشان لطمه نخورد و تولید رونق خود را از دست ندهد. بودجه عمومی زیاد است؟ آن را کم کنید. آموزش و پرورش و درمان مجانی و بیمه و از این قبیل مسایل مزاحم است و باعث می شود ثروتمندان مجبور شوند مالیات بیش تری بپردازند؟ این بودجه ها را کاهش دهید. ثروتمندان چه گناهی کرده اند که باید هزینه زندگی فقرا را بدهند؟ شما بگذارید سرمایه راحت باشد و کار خود را خوب انجام دهد، آن وقت می بینید که چنان رونقی ایجاد می شود که بقیه هم از آن منتفع می شوند. پس مزاحم سرمایه و سرمایه داری نشوید. بانک ها را محدود نکنید. بگذارید هر چه می خواهند وام بدهند و اسکناس چاپ کنند تا کار همه راه بیفتد. موسسات رهنی و شرکت های لیزینگ و رباخواران بازار آزاد را رها کنید تا با وام های خود زندگی مردم را رونق بخشند. و از این قبیل.
Friedrich Hayek
(فریدریش آوگوست فون هایک)
نتیجه این شد که ظرف سی سال گذشته روند توسعه اقتصادی و بالا رفتن ِ سطح زندگی مردم تغییر مسیر داد و کار تخریب محیط زیست نیز بشدت بالا گرفت. مردم یک به یک امتیازات خود را از دست دادند. قرار داد های و توافقات زیست محیطی جهان نیز کنار گذاشته شد. جمعیت جهان هم سالانه 80 میلیون بیش تر شد و لذا کره زمین گرم و گرم تر و میزان انتشار گاز کربنیک بیش تر و بیش تر شد. مردم سراسر جهان به بردگان شرکت های بزرگ تبدیل شدند و مصرف و خرید بشدت تشویق شد. انواع و اقسام وام های پر بهره کوتاه مدت و کم بهره و طولانی مدت و کارت های اعتباری بی شمار و خرید اقساطی درازمدت همه مردم را به شرکت های سرمایه گذاری و بانک ها و رباخواران بین المللی وابسته کرد. دولت ها نیز در دام دیون بسیار گرفتار شدند. اندک اندک همه احساس می کردند که زندگی دیگر مانند قبل نیست. و همه اختلاف شدید بین دارایی یک درصد فوقانی جامعه را با دیگران می دیدند. در یک کلام جامعه بی اندازه قطبی شد. قطبی تر از آن چه در همین جامعه سرمایه داری در سی سال قبل وجود داشت.
بر این زمینه و در این شرایط بود که کتاب توماس پیکتی منتشر شد و مردم آن را سر ِ دست بردند. این کتاب با آمار و ارقام مفصل و دقیق ثابت کرد که وضع موجود قابل ادامه نیست و این مهم ترین پیام آن بود.
Milton Friedman
(میلتون فریدمن) و Friedrich Hayek
(فریدریش آوگوست فون هایک)
مطالعه این کتاب را به همه علاقمندان به محیط زیست و آینده بشر توصیه می کنیم. اما اخیرا توماس پوکتی کتاب دیگری تحت عنوان ” سرمایه و ایدئولوژی” منتشر کرده و به همین مناسبت پیر لوییز کارون، خبرنگار فرانسوی، مصاحبه ای طولانی با او انجام داده که حاوی نکات ارزشمندی ست. در اینجا متن این مصاحبه را که دوست فرهیخته مهدی رجبی آن را ترجمه کرده اند ضمن تشکر از ایشان -و با اندکی جرح و تعدیل و تلخیص- طی چند شماره می آوریم.
گفتگوی بلند با توماس پیکتی، اقتصاددان
پرسشگر: پیرلوئیز کارون
وقتی درباره آخرین کتاب توماس پیکتی- سرمایه و ایدئولوژی که در سال 2019 به چاپ رسیده- صحبت میکنیم اقتصاددان ۴۹ ساله نمیتواند از پوزشخواهی خودداری کند. وی میگوید: “این کتاب کمی طولانی است” اما در عین حال بسیار خواندنی است. اما در میانه بحران بهداشتی و اقتصادی کنونی، ۱۲۰۰ صفحه كتاب وی سرشار از ایدههایی است كه برای تأمل درباره نظام کنونی که دچار تنگ نفس شده، مفید است.
پرسش: اول از همه، شما در این دوره از “رفع حصر تدریجی” چطور هستید و چگونه کار میکنید؟
پیکتی: من الان هشت هفته است که در منطقه ۱۰ پاریس “محصور” شدهام. به طور کلی من در زمره افراد ممتاز هستم. من یک کار بسیار دلپذیر دارم، حقوق بسیار مناسبی دارم. حتی این دوره حصر، فرصتی مناسب است برای یک پژوهشگر علوم اجتماعی، وقتی کتاب کافی درمیان باشد و بایگانی کافی دیجیتالی فراهم باشد. براستی من ناراحت نیستم و در مقایسه با کسانی که این بحران برایشان چه بلحاظ درآمد و چه از نظر فضای زندگی دردناک بود، گلایه ا ی ندارم.
پرسش: برای شروع، ما در مورددگرگونیهای مهمی که در پشت پنجرهمان اتفاق میافتد صحبت خواهیم کرد. برای توصیف اوضاع اقتصادی کنونی جهان از چه واژههایی استفاده میکنید؟
پیکتی: وضعیت کنونی کاملا بی سابقه است. به این معنا که، در تاریخ، ما هرگز بطور جمعی تصمیم نگرفته ایم که جلوی فعالیتهای انسانی و اقتصادی را بدین صورت بگیریم. و فکر میکنم خوب عمل کردیم . ما هنوز باید نقطه شروع را در نظر بگیریم: آنچه اتفاق افتاد این بود که در پایان ماه فوریه و ابتدای ماه مارس، پیش بینی مدلهای اپیدمیولوژیک روی میز دولتها در کشورهای مختلف جهان رسید و اعلام کرد اگر کاری نکنیم، ۴۰ میلیون کشته در جهان خواهیم داشت. این پیش بینی اصلی این مدلها به ویژه مدلهای منتشر شده توسط کالج سلطنتی لندن بود. این یعنی ۴۰۰۰۰۰ یا ۵۰۰۰۰۰ کشته در فرانسه، ۲ میلیون کشته در ایالات متحده …
در مواجهه با این امر، دولت ها طی چند روز با خود گفتند: “خوب، ما موظفیم اقدامات کاملاً جدیدی انجام دهیم.” و هیچ کس نمیتواند آنها را سرزنش کند. شاید یک روز در شش ماه یا یک سال بعد این پرونده را دوباره باز کنیم و کوشش کنیم آنچه را که میتوانستیم بهتر انجام دهیم، درک کنیم. بدون شک باید پیش از این سرمایه گذاری بیشتری در بیمارستانها می کردیم. داشتن امکانات بیش تر مفید بود، و به ما توانایی آزمایش کردن بیشتر و جداکردن افراد سالمند و پرخطر را میداد. ولی خوب، این می ماند برای بعد. اما درآن زمان، با توجه به آن شرایط بی سابقه، تصمیم بی سابقهای گرفتیم که در سطح اقتصاد جهان، کاهش فراوان میزان تولید و فعالیت اقتصادی را بگونه یی که هرگز دیده نشده بود، درپی داشت. ما تا کنون هیچ گاه تصمیم نگرفته بودیم که در عرض مدت کوتاهی تولید را خیلی راحت متوقف کنیم. بنابراین ناگزیر نباید تعجب آور باشد که بهنگام خروج از بحران شاهد افت شدید تولید خواهیم بود.. اما اکنون، مهم این است که ببینیم آینده آبستن چیست.