ثبات جمعیتی؛ پیش شرط تعادل با طبیعت
نگاهی به آخرین گزارش جمعیتی جهان
چندی پیش گزارش سالانه پاپیولیشن رفرنس بورو (population reference bureau) یا دفتر مرجع جمعیت برای سال 2014 منتشر شد. این سازمان غیر انتفاعی و غیر سیاسی بهترین منبع اطلاعات قابل اتکا درباره جمعیت جهان است و هر ساله گزارشی را در پایان سال منتشر میکند. نگاهی به گزارش سال 2014 حقایق بسیار با اهمیتی را آشکار میکند. در گزارش امسال این موسسه میزان نرخ باروری کلی (متوسط تعداد فرزندان هر زن) برای سال 1970 و نیز برای سال 2014 میلادی ذکر شده که در سال 1970 میلادی این رقم 7/4 و در سال 2014 میلادی 5/2 بوده است. این سقوط شدید نرخ باروری کلی نشان میدهد که بشریت چه گامهای بلندی در زمینه کاهش رشد بسیار سریع جمعیت که وجه مشخصه دهههای گذشته بود برداشته است. کسانی که سالها در زمینه امور جمعیتی کار کردهاند و متخصصان جمعیت شناس میدانند که این پیشرفت، پیشرفت بسیار بزرگی است، چیزی که بدبینان آن را غیر ممکن میدانستند. چنین دستاوردی این امید را ایجاد میکند که جمعیت بشر امروز بتواند روزی به ثبات برسد.
در عین این که فقر و مسکنت مردم بهویژه در قاره آفریقا و آسیا همچنان ادامه دارد، نمیتوان اهمیت این پیشرفت را نادیده گرفت. بهویژه که کاهش رشد جمعیت با کاهش شدید درصد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند همراه بوده است. بهطوری که تعداد این افراد از 1970 تاکنون پنجاه درصد کاهش یافته است. همچنین این کاهش با کاهش نرخ مرگ و میر مادران و کاهش نرخ مرگ و میر نوزادان همراه بوده است. سطح آموزش عمومی و استانداردهای زندگی نیز به همین نسبت بالا رفته است. به طور خلاصه فقر و بیچارگی همراه با کاهش اضافه تولید جمعیت بسیار کاهش یافته است. منطقی است اگر باور کنیم ما اکنون وارد عصر جدیدی میشویم. عصری که در آن جمعیت انسانی از طریق فعالیت داوطلبانه و آگاهانه مهار میشود نه از طریق قحطی، جنگ و بیماری. هر چند که قحطی، جنگ و بیماری هنوز در سراسر جهان وجود دارد و علت آن هم نظام ظالمانه حاکم بر جهان است.
امید به ثبات جمعیت جهان
هنوز ما تا رسیدن به وضعیت دلخواه راه زیادی در پیش داریم. در سالهای بین 1970 میلادی و امروز، جمعیت جهان بیش از دو برابر شده و میزان آن که در سال 1970 میلادی 7/3 میلیارد نفر بود امروز به بیش از 2/7 میلیارد نفر افزایش یافته است. به علت بالا بودن نرخ زاد و ولد در دهههای گذشته، اکنون بخشهای بزرگی از جمعیت بسیاری از کشورها در سال های فعال زاد و ولد هستند. در نتیجه با وجود این که اندازه متوسط خانواده کوچکتر شده هنوز جمعیت کشورها به رشد خود ادامه میدهد. در همین سال 2015 جمعیت جهان 87 میلیون نفر اضافه خواهد شد که از این تعداد 19 میلیون نفر به جمعیت هندوستان، 8/4 میلیون نفر به جمعیت چین، 5/4 میلیون نفر به جمعیت نیجریه، 4 میلیون نفر به اندونزی، 9/3 میلیون نفر به پاکستان، 8/1 میلیون نفر به برزیل، 7/1 میلیون به مکزیک، 3/1 میلیون نفر به ایالات متحد و 1 میلیون نفر به جمعیت ایران افزوده خواهد شد. این جمعیت عظیمی است، هر چند که نرخ باروری چهار کشور از کشورهای یادشده یعنی چین، برزیل، ایالات متحد و ایران زیر سطح باروری است. بد نیست توجه کنیم که با این روند ظرف ده سال آینده قریب 40 میلیون نفر تنها به جمعیت پاکستان، کشور همسایه ما، افزوده خواهد شد.
هر کشور سیاست جمعیتی خود را دارد که بر اساس منافع و مصالح اقتصادی و سیاسی و دیگر ملاحظات آن کشور اتخاذ و تنظیم میشود. این مساله به جای خود، اما رشد سالانه عظیم و قریب به 90 میلیونی جمعیت جهان را باید با مسایلی مانند منابع آب موجود جهان، تخریب خاک، گرم شدن کره زمین، آلودگی اقیانوسها، تهی شدن جنگلها، نابودی گونهها و غیره ارتباط داد. با توجه به تخریب شدیدی که در محیط زیست و عرصههای طبیعی ایجاد شده به نظر میرسد که ادامه زندگی بشر بر کره خاکی منوط به کاهش جمعیت جهان باشد و به ثبات رسیدن جمعیت تنها راهحل بقای نژاد انسان و داشتن یک زندگی پایدار و انسانی است. جمعیت انسانها نمیتواند تا ابد به رشد خود ادامه دهد. البته هر کشور همان طور که ذکر شد سیاستی خاص دارد که خود در باره آن تصمیم می گیرد.
باید توجه داشت که مفهوم یک جمعیت ثابت که از طریق مهار و کنترل زاد و ولد حفظ شده باشد، مفهومی جدید است. از آن جا که جمعیت طی تاریخ همواره در معرض خطر جنگ، قحطی و بیماری بوده است زاد و ولد تا سرحد ممکن تنها راه مناسب برای حفظ بشر بهشمار میرفته و تا همین اواخر بسیار تشویق میشده است.
نکته دیگری که در بسیاری کشورها باعث نگرانی شده، خاکستری شدن جمعیت یعنی افزایش درصد جمعیت افراد مسن است. باید توجه داشت این امر اجتنابناپذیر است. آنگاه که ابعاد خانواده کوچکتر میشود و میزان مرگ و میر نیز کاهش مییابد به طور طبیعی چنین وضعیتی پیش میآید که نشانه بالا رفتن استانداردهای زندگی است. اما بسیاری نگران آن هستند و فکر میکنند که در این صورت به اندازه کافی کارگر برای حمایت از درصد بالای مردم مسن و سالخورده وجود نخواهد داشت. البته این درست است که کارگران کم تری برای حمایت از افراد سالخورده وجود خواهد داشت اما این کارگران دیگر تعداد زیادی فرزند نخواهند داشت که مجبور باشند آنها را از نظر غذایی و آموزش تامین کنند. به علاوه افراد مسن نسبت به نسلهای پیش از خود با شرایط بهداشتی بهتری به سن بالا میرسند و به همین علت بسیاری از آنان قادر خواهند بود که تا سنین بالاتری کار کنند.
البته بیتردید مشکلات و سختیهایی وجود خواهد داشت و در بعضی موارد استانداردهای زندگی نیز کاهش خواهد یافت. گذر نسلی که در دوران جهش جمعیتی به دنیا آمدند ممکن است مشکل باشد اما آنها بالاخره از این مرحله عبور خواهند کرد و بعد از آن خانوادههای بزرگی که آنان از آن بیرون آمدند به خاطرهها خواهند پیوست. پس از گذر چند نسل دیگر این مشکل وجود نخواهد داشت. در این شرایط باید کوشید تا افراد با برخورداری از سلامت بهتر و توانایی بیش تری وارد دوران سالخوردگی شوند. دولتها باید برنامههایی را به اجرا بگذارند که موجب شود درصد هرچه بیش تری از افراد با سلامتی و شرایط خوب به سنین بالا برسند. از جمله این برنامهها میتوان به برنامههای مبارزه با دخانیات و اعتیاد و نیز تشویق ورزش و کنترل وزن اشاره کرد.
آنگاه که دوران جهش تعداد افراد سالخورده بگذرد، جمعیت به احتمال کم شمارتر، به توزیع سنی متعادل تری خواهد رسید که رسیدن به ثبات جمعیتی در آن شرایط امکان پذیر خواهد بود. در آن نقطه ممکن است ما بتوانیم در رابطه پایدارتری با منابع طبیعی خود قرار گیریم. این واقعیت که جهان به دستیابی به ثبات جمعیتی نزدیکتر میشود واقعیت میمون و خوشایندی است که به نفع همه جهان است. زیرا این ثبات جمعیتی پیش شرط رسیدن به تعادل با طبیعت است و ما باید از آن با خوشحالی استقبال کنیم و این موفقیت و دست آورد را برای خود گران قدر بدانیم.
نقل از مقاله ” ثبات جمعیتی ” نوشته حمید طراوتی در ماهنامه زندگی سبز، شماره 4و 5 صفحه 44 و 45