به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد.
فرستاده شده در ۲۱ آذر ۱۳۹۴
این شعاری بود که در دهه پنجاه شمسی نخست وزیر رژیم پیش از انقلاب مطرح کرد. در آن هنگام این شعار نشانه ای از پیشرفت به شمار می آمد و کم تر کسی به عواقب عملی شدن آن توجه داشت. جمعیت کشور در آن زمان کم و بیش 30 میلیون نفر بود. ممکن بود عده ای نگران ازدحام خیابان ها و مشکل عبور و مرور و آمد و شد باشند اما هیچ کس به عواقب زیست محیطی این شعار توجهی نداشت. زمین و آب به نظر فراوان بود و جمعیت کم و بخش های بزرگی از طبیعت کشور دست نخورده بود.
اکنون که چهل سال از آن سال ها می گذرد شرایط کاملا تفاوت کرده و طبیعت ایران از همه سو تحت فشاری تحمل ناپذیر قرار گرفته است. در سراسر ساحل دریای خزر و بر بلندای بسیاری از کوه های زاگرس و حتی در مناطق صعب العبور خانه ها و منازل و هتل ها و امثال آنها به مقدار زیاد احداث شده اند. جاده ها و بزرگ راه ها و شهر ها و شهرک ها زمین و آب را بلعیده اند. شهرهای بزرگ کشور با آلودگی شدید هوا دست به گریبان اند و عبور و مرور سنگین خودروها رمق مردم ساکن شهرهای بزرگ را گرفته است و ساعت ها از عمر و انرژیشان را تلف می کند. در چنین شرایطی سیاست تولید انبوه خودرو که وزارت صنایع از سال ها قبل پیش گرفته است به هیچ وجه قابل درک نیست. اخیرا و طی مصوبه ای که نشان دهنده ی وحدت دستگاه های مختلف دولت برای فروش خودرو بود تعداد 110.000 دستگاه خودرو با کمک وام 25 میلیونی دولت ظرف 3 روز به مردم فروخته شد. این این بسیج منابع برای فروش خودروهای عاطل مانده حداقل یکی از نشانه های عدم اولویت داشتن حفاظت از محیط زیست در سیاست هاست.
سئوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا 110 هزار نفر از مردم ایران نیاز مبرم به خودرو داشتند و بدون آن اموراتشان نمی گذشت و آیا اختصاص وام 25 میلیونی 7 یا 5 ساله به متقاضیان خرید خودرو گامی در جهت توسعه اقتصادی کشور بود؟
مسئولان می گویند که کارخانه های تولید خودرو تعداد زیادی شاغل دارند و تعطیل شدن یا کم کار شدن آنها موجب افزایش بیکاری است! اما آیا این استدلال صحیح است؟ در شرایطی که آلودگی هوا، ترافیک سنگین و خرد کننده اعصاب و تحلیل برنده انرژی مردم، تصادفات جاده ای بی شمار در جاده ها و بزرگ راه ها و غیره ، که همه ناشی از رشد بدون ارزیابی زیست محیطی تولید خودرو است، بار سنگینی را به زندگی مردم تحمیل کرده آیا ادامه تولید انبوه خودرو های کم کیفیت داخلی و هدف گذاری برای تولید یک میلیون خودرو در سال به نفع اقتصاد است؟ آیا هر دستگاهی یا مجموعه ای را که تعداد زیادی کارمند و کارگر دارد می بایست صرفا به علت داشتن تعداد زیادی کارمند و کارگر سرپا نگاه داشت و به عوارض سنگین آن برای محیط زیست وقعی ننهاد؟
کدام ارزیابی زیست محیطی- اجتماعی- بهداشتی (Environmental-Social-Health Impact Assessment یا EISHIA ) تایید کرده که ورود این تعداد خودرو به شهرهای کشور قابل تحمل است؟ کدام ارزیابی زیست محیطی – اجتماعی – بهداشتی نشان داده که طبیعت ایران تحمل تولید یک میلیون خودرو را در سال دارد؟ آیا هیچ ارزیابی زیست محیطی به عمل آمده که نشان دهد برای بهبود وضع هوای تهران و شهر های بزرگ چه مقدار می باید از تعداد خودروهای موجود در این شهر کاست؟ آیا می خواهیم آب و هوای شهر ها را بهبود بخشیم تا مردم زندگی سالم تری داشته باشند، کم تر بیمار شوند و هزینه بهداشت و درمان کشور کاهش یابد و مردم با روحیه بهتری زندگی کنند یا این که می خواهیم خودرو بفروشیم و کار به این کارها نداریم؟ درست است که در تمام جوامع صنعت تولید اتوموبیل یکی از ارکان اقتصاد است اما این دیگر مربوط به گذشته است. اکنون شرایط جدیدی ایجاد شده و ما به عصر نوینی وارد شده ایم، عصر کمبود منابع. امروز در کشور های پیشرفته هم روند تولید اتوموبیل کند یا معکوس شده و دوچرخه و قطار های سبک و اتوبوس های سریع السیر در اولویت قرار گرفته است. اگر بخواهیم در شرایط کنونی که دیگر کم تر طبیعت دست نخورده ای وجود دارد و با کمبود آب و زمین کشاورزی و هوای سالم و خاک غنی روبروئیم به همان راهی برویم که کشورهای پیشرفته صنعتی 50 سال قبل در آن پای گذاشتند به توسعه اقتصادی نخواهیم رسید بلکه طبیعت و اقتصاد خود را نابود خواهیم کرد. به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد شعار نادرستی بود و ادامه تولید تعداد زیادی حودرو در شرایط کنونی نیز فاجعه بار است.