بزرگ ترین فجایع زیست محیطی جهان 3- دریاچه خوارزم (آرال)
نابودی دریاچه خوارزم ( آرال)
روزگاری دریاچه ای بود خوارزم نام. در شمال ایران و بین قزاقستان و ازبکستان قرار داشت. چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود. در زندگی مردم منطقه و معاش آنها نقش و در ذهن و جان آنان جایگاهی رفیع داشت. در ادبیات پارسی نیز پیوسته از آن یاد می شد. این دریاچه اکنون مرده است. چه کسی آن را کشت؟
بیش از 5 میلیون سال پیش در اثر تغییرات زمین شناختی کره زمین، سطح آب دریا پایین رفت و رشته کوهستان های البرز و قفقاز سر بر کشیدند و برآمدند و تهی گاه یا چاله بزرگی در شمال ایران، بین قزاقستان و ازبکستان کنونی، ایجاد و از آب پر شد و دریاچه ای تشکیل داد. بیش از پنج میلیون سال این دریاچه برقرار بود. از قرن نوزدهم در آن کشتی رانی می شد و آب آن برای مصارف گوناگون به کار می رفت. اما نابودی آن چند دهه بیش تر طول نکشید. یک تصمیم غلط در دهه 60 میلادی سرنوشت دریاچه را تغییر داد و آن را به کام مرگ کشید.
در اوایل دهه 1960 میلادی دولت روسیه شوروی تصمیم گرفت آب دو رودخانه آمو دریا و سیر دریا یا همان جیحون و سیحون را منحرف کند و با احداث کانال، آب آنها را به سرزمین های خشک ترکمنستان و ازبکستان هدایت کند و در آنها برنج، خربزه، و دیگر محصولات و بخصوص پنبه عمل آورد. در واقع هدف اصلی حکومت شوروی این بود که در تولید پنبه یا ” طلای سفید” با آمریکا و پنبه کالیفرنیا رقابت کند و این انگیزه اصلی احداث کانال بود. در ابتدا نیز پروژه موفقیت آمیز بود. در سال 1988 ازبکستان به بزرگ ترین صادرکننده پنبه جهان تبدیل شد و این افتخار بزرگی بود. اما دستکاری در طبیعت موجب واکنش آن شد.
لستر براون، متفکر و پژوهشگر بزرگ محیط زیست جهان، در سال 1991 طی سفری که به منطقه کرد در این باره چنین نوشت:
” از داخل هواپیما که می نگری بستر عریان دریاچه چونان منظره ماه است. نه زندگی حیوانی دیده می شود و نه حیات گیاهی. حتی در بقایای باتلاقی دریاچه ، ماندابی که معمولا در آن تکاپوی حیات به وفور دیده می شود، فقط گاهی پرنده ای شبیه پلیکان یا یک اردک وحشی به چشم می خورد. در چند صد پایی سطح زمین و از داخل هواپیما نشانه های یک زیست بوم در حال مرگ به وضوح رویت می شود. روستا های ساحل دریاچه که روزگاری مرکز صید ماهی بودند رها شده اند و کیلومتر ها از آب دریاچه که پیوسته عقب نشینی می کند فاصله گرفته اند. مانند شهر ک های معدنی رها شده غرب آمریکا که به شهر ارواح می مانند، این روستا های تخلیه شده تجسم اکوسیستمی در حال مرگ و اقتصادی در حال فروپاشی را قوت بیش تری می بخشند. دریای آرال در مقابل چشمان ما به معنای واقعی کلمه تبخیر می شود. “
برای استفاده از آب آمو دریا و سیر دریا کانال های زیادی احداث شدند. کانال قره قوم کانال اصلی این پروژه بود که در مسیری 1370 کیلومتری احداث شد. تا اوایل سال های دهه 60 میلادی سالانه 5 تا 15 میلیارد متر مکعب آب به جای دریا به زمین های بیابانی منطقه وارد شد. سپس اندک اندک واکنش طبیعت پدیدار شد. دریاچه شروع به عقب نشینی کرد. از سال 1961 تا 1970 سطح دریاچه سالانه 20 سانتی متر پایین تر رفت. کسی اهمیت نداد. در دهه 70 میلادی این نرح سه برابر شد و به 50 تا 60 سانتی متر رسید. باز هم یک سر از آن دخمه شوروی بیرون نشد. در دهه 80 همچنان کاهش ادامه یافت و به سالی 80 تا 90 سانتی متر افزایش یافت. در سال 1991 جمهوری اتحاد شوروی فروپاشید و ازبکستان مستقل شد. اما سیاست آب تغییری نکرد. ازبکستان گمان می کرد شاید که پنبه برایش مهم تر از آب دریاچه است! برداشت آب از رودخانه ها در فاصله 1960 تا 2000 دو برابر شد و مصرف آب برای آبیاری همچنان بالاتر رفت. تولید پنبه نیز طی همان مدت به دو برابر افزایش یافت.
دریاچه آرال 68000 کیلومتر مربع وسعت داشت اما مساحت آن تا سال 2007 به یک دهم کاهش یافت. سپس تا سال 2009 از آن هم کوچک تر شد. در دهه 50 میلادی از این دریاچه سالانه قریب 50000 تن ماهی صید می شد اما کاهش حچم آب و شور شدن آن بسیاری از ماهی ها را نابود کرد و صنعت شیلات منطقه تعطیل شد. دولت برای جلوگیری از تعطیل شدن این صنعت تا مدتها از دریای بالتیک با بیش از 3500 کیلومتر فاصله ماهی به کارخانه کنسرو سازی محلی می رساند. حمل ماهی در واگن های یخچال دار آن هم از فاصله ای به این دوری به هیچ جه اقتصادی نبود و نتوانست دوام بیاورد. نتیجه آن که کل صنعت شیلات و فرآوری منطقه نابود شد. اما این کل ماجرا نبود.
شور شدن زمین
یکی از خطراتی که همه پروژه های آبیاری رودخانه ای مبتنی بر کانال کشی را تهدید می کند آن است که به مرور ایام آب از داخل کانال تراوش می کند و در زمین فرومی رود و سطح آب زیر زمین را بالا می برد. اگر آب تا حدود یک متری سطح زمین بالا بیاید آن محصولات زراعی که ریشه عمیق دارند نمی توانند خوب رشد کنند. اگر آب به حدود 30 سانتی سطح زمین برسد، آب از منافذ خاک تبخیر می شود و نمک آن به صورت یک لایه باقی می ماند. این تغییر زمین را شور می کند. از نقطه ای به بعد نمک چندان تجمع می یابد که دیگر عملکرد محصولات کاهش می یابد و در نهایت پس از مدتی هیچ محصولی نمی روید و زمین باید می شود. در پروژه دریاچه آرال همین اتفاق افتاد و مقدار زیادی از زمین ها شور شدند. غالب کانال ها بدون لایه نگاهدارنده آب بودند و فن آوری ابتدایی داشتند و آب از آنها نفوذ می کرد و در عین حال به شدت هم تبخیر می شد و هدر می رفت.
خطرات بهداشتی
پنبه ارباب پر توقعی است. نه فقط نسبت به بسیاری از محصولات زراعی آب زیادتری می خواهد بلکه به سموم آفت کش بیش تری نیز نیاز دارد. ذهن روس ها همیشه با این تئوری کار می کرده که ” اگر چیزی یک کم اش خوب است. پس زیادش بهتر است” آب زیاد و آفت کش زیاد همه چیز را درست می کند. پس سم زیادی مصرف شد. به علاوه هر سال در پاییز ماده ضد برگی هم روی محصول پنبه اسپری می شود تا برگ ها بریزند و برداشت محصول راحت تر شود. این سم پاشی های وسیع عوارض بهداشتی زیادی برای مردم منطقه داشته است. آفت کش ها و علف کش هایی که بر محصول پاشیده می شود به زمین می نشیند و در آن نفوذ می کند و به آب زیرزمینی می رسد و در مقادیری خطرناک در آن تجمع می یابد. این سموم با آب چاه هایی که برای تامین آب آشامیدنی حفر شده اند به بدن مردم وارد می شود. هوس خودکفایی در پنبه مردم را به بیماری های کبدی و کلیوی و نواقص مادرزادی و غیره مبتلا کرده است. چنین است انتقام طبیعت از بی خردی.
تجربه تاریخی
در مجموع دریاچه آرال، چهارمین دریاچه بزرگ جهان، در اثر سیاستی نادرست که بدون ارزیابی زیست محیطی- بهداشتی و اجتماعی اتخاذ شده بود 90 درصد حجم خود را از دست داد. مردم ساکن منطقه نیز با مشکلات زیادی از شور شدن زمین ها و از دست رفتن منابع ماهی گرفته تا بیماری های ناشی از بار سمی پروژه روبرو شدند. این نابودی بازتاب بزرگی در مطبوعات جهان داشت و روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن آن را یکی از بدترین فجایع زیست محیطی کره زمین خواند. توجه به این تجربه بزرگ جهانی می توانست از تکرار آن در ارومیه پیشگیری کند که متاسفانه وقعی به آن نهاده نشد و این تجربه تلخ تکرار شد.
تهیه و تنظیم: حمید طراوتی