آلودگی هوای تهران
وقتی ما همان کار هایی را انجام می دهیم که قبلا انجام می دادیم، دلیلی ندارد که نتیجه متفاوتی بگیریم . اگر با دقت به این حرف گوش فرا دهیم دیگر زیاد حرف نمی زنیم، بلکه فکری می کنیم و چاره ای می اندیشیم.
آمد و شد در خیابان های تهران به یکی از غصه های مردم تبدیل شده و بر روابط اجتماعی آنها تاثیر منفی گذاشته است. تصور کنید فرد نگون بختی را که حوالی میدان راه آهن تهران سکنی دارد و به خانه یکی از اقوام در پونک دعوت می شود. او از تصور پیمودن این مسافت در ترافیک سنگین تهران بیمار و هراسان می شود. طی کردن این مسیر از میان انبوهی سهمگین خیابان ها و صف چراغ های ترمز قرمز رنگ رنج آور است. اگر خودرو شخصی داشته باشد باید دو ساعتی رانندگی کند و اگر نداشته باشد باید برای رسیدن به آنجا بهای زیادی بپردازد. در این شرایط بهترین تصمیم نرفتن است و قطع روابط.
ایستادن در ترافیک انبوه، اعصاب را تحریک می کند. همه از هم می گریزند تا راهی به سوی مقصد خود باز کنند و به دیگری راه ندهند. اما فشار خود رو ها برای باز کردن راه، گاه به تعارض و زدو خورد می انجامد. بسیاری که این را انتظار دارند در خودرو خود از قبل چوب یا میله ای پنهان می کنند. بدین ترتیب با یک پیچش ناگهانی خودرو عقبی و سبقت بدون اجازه، راننده خود رو جلویی برآشفته می شود. خشمگین با چوب یا میله خود پیاده می شود و به راننده بخت برگشته سبقت گرفته می تازد. نتیجه کار گاها مرگبار است چنان که مرحوم داداشی قهرمان قهرمانان ایران جان خود را بر سر آن گذاشت. مهمان بخت برگشته ما نیز به جای پونک سر از کلانتری و زندان در می آورد.
هوای تهران آلوده است و آلودگی آن به حد وخامت رسیده. پیوسته به مردم هشدار داده می شود. غلظت ذرات معلق کم تر از دو نیم میکرون 155 ppm است و هوا در شرایط هشدار است. مدارس تعطیل می شوند. تردد خودرو های دارای شماره های زوج و فرد دیگر از درب منزل کنترل می شود و باز هم تاثیری ندارد. ورزش صبحگاهی در پارک ها ممنوع می شود. افراد سالخورده از تردد در خیابان منع می شوند. هشدار داده می شود که کودکان را در منزل نگاه دارید. این شرایط پیوسته تکرار می شود و تکرار می شود. تعداد مراجعات مردم به بیمارستان ها به علت بیماری های ریوی و تنفسی و قلبی فزونی می گیرد. اما این شرایط تکرار می شود و تکرار می شود و تداوم می یابد. چرا؟ چرا نمی توانیم آن را تغییر دهیم؟
وقتی شما همان کار قبلی را انجام می دهید دلیلی ندارد که نتیجه دیگری بگیرید. شرکت ایران خودرو طبق اخبار منتشر شده در سال 1391 روزانه قریب سه هزار دستگاه خودرو تولید می کرد. به آمار مسئولان قبلی نمی توان چندان دل بست اما این چیزی است که رسما منتشر شده است. 3000 دستگاه در روز یعنی 300 هزار دستگاه در ظرف سه ماه و ده روز و بیش از یک میلیون در سال. اکنون این روند اندکی کند شده. امسال ایران در میان خودرو سازان مقام هجدهم را کسب کرده اما همچنان همگان بر طبل تولید خودرو می کوبند. اگر با بهتر شدن وضع اقتصادی، که امیدوار آنیم، تولید خودرو دیگربار اوج گیرد هیچ دلیلی ندارد که مسافر ما از راه آهن با حال و وضع بهتری به پونک برسد یعنی اعصایش خراب نشود و سینه اش از دود نسوزد و هزینه اش کم تر بشود.
اگر می خواهیم تغییری ایجاد شود و تهران آلوده نباشد و فرزندان ما بتوانند در هوایی پاک نفس بکشند، باید طرح توسعه بومی خاص خود را داشته باشیم. این که می گویند خلق را تقلیدشان بر باد داد باید آویزه گوشمان باشد. اکنون چین به راهی می رود که پایانش جراحت بار خواهد بود. تولید 15.5 میلیون خودر و در سال کار خطرناکی است و اگر چین نتواند آن را صادر کند محیط زیست و زمین های کشاورزی آن به شدت صدمه خواهد دید. چین زمین کافی برای جا دادن این همه خود رو ندارد. ما نباید از الگوهای غربی یا چینی توسعه تبعیت کنیم. تولید تعداد زیادی خودرو کم کیفیت و واردات تعداد زیادی خودرو گران قیمت برای ما فایده ای ندارد بل زیانبار است. تولید خودرو در ایران باید مورد ارزیابی زیست محیطی – اجتماعی- بهداشتی ( ایشیا ESHIA ) قرار گیرد و بر اساس این ارزیابی در باره میزان تولید تصمیم گیری شود. چگونه می توان به مردم گفت که خود رو بخرید ولی سوار آن نشوید چون آلودگی ایجاد می کند. چگونه می توان گفت تک سرنشین نباشید خال آن که او هزینه کرده تا از تشخص خودرو دار بودن برخوردار شود و خودرو “شخصی” داشته باشد. این کار مستلزم ایجاد زیر بنای بسیار مدرن حمل و نقل و نیز فرهنگ سازی گسترده است.