کالاهای مجانی

فرستاده شده در ۲۲ تیر ۱۴۰۴

نکاتی چند در باره عمومی شدن اطلاعات و کالا های مجانی

در اواخر قرن نوزدهم اقتصاد دانان رفته رفته متوجه شدند که همه ی اثرات سرمایه داری را نمی توان صرفا از طریق ِعمل ِ خرید و فروش درک کرد. با توجه به این که تا آن موقع غالب ِ کارخانه ها به محاصره ی کپه های سرباره، زاغه ها و رودخانه های متعفن درآمده بودند، درک این که سرمایه داری جدا از حوزه ی عمل خود در بازار ،اثرات دیگری نیز  دارد کار دشواری نبود. اقتصاد دانان این پدیده را “پی آمد های بیرونی ” نامیدند. و از همان زمان بحث در این باره که چگونه باید این اثرات را در اقتصاد محاسبه کرد آغاز شد.

در ابتدا اقتصاد دانان بر ” پی آمد های بیرونی ِ بد ” تمرکز کردند. اگر شما از یک شرکت تامین کننده برق، برقی را بخرید  که از احتراق ِ زغال سنگ به دست آمده و موجب آلودگی هوا شده ،آن آلودگی یک ” پی آمد بیرونی ” است. حل مشکل پی آمد های بیرونی ِ بد آسان است. شما باید راهی را پیدا کنید تا هزینه ی این آلودگی را میان فروشنده و خریدار تقسیم کنید . مثلا می توانید به نیروگاه های برق ِ به اصطلاح کثیف مالیات آلودگی تحمیل کنید.

اما پی آمد های بیرونی خوب هم وجود دارند. مثلا وقتی کارخانه ها و کسب و کار های مشابه در یک محله جمع می شوند، استخدام افراد به صرفه تر می شود. برای پی آمد های بیرونی خوب نیاز به انجام کاری نیست ولی آنها معمولا به کاهش هزینه ها و کم شدن میزان کار می انجامند.

اما در اقتصاد مبتنی بر اطلاعاتْ پی آمد های بیرونی به مساله عمده ای تبدیل می شود.در قدیم اقتصاد دانان اطلاعات را کالایی عمومی می دانستند. مثلا می گفتند دانش یک کالای عمومی است و هزینه های آن را جامعه پرداخت می کند و همه از مزایای آن منتفع می شوند. اما در دهه ی 1960 میلادی اقتصاد دانان رفته رفته دریافتند که اطلاعات خود یک کالای اساسی است. در سال 1962، کنت آرو   پیشکسوت و معلم ِ اقتصاد دانان امروزی گفت که در اقتصاد بازار ِ ازاد هدف از اختراع چیز ها خلق ِ حق ِ مالکیت معنوی است. او می گوید ” موفقیت آن دقیقا مربوط به آن است که اطلاعات مربوط به آن را کسی استفاده نکند یعنی زیاد مصرف نشود. ”

اگر موضوع را از این زاویه نگاه کنیم می بینیم که هدف از حق امتیاز ِ انحصاری داروی پیشرفته ی ضد ایدز ، داروناویر ، آن است که فیمت آن را در حد 1095 دلار نگاه دارد یعنی قیمتی که به قول سازمان پزشکان بدون مرز آن قدر بالا ست که مانع خرید آن می شود. این بدان معناست که اطلاعات دارویی وجود دارد و می توان آن را برای میلیون ها نفر از مردم مبتلا به کار برد اما ازبرکت امتیاز انحصاری، این اطلاعات کم مصرف می شود.  بر عکس در هندوستان از آنجا که دولت اجازه نداده تا شرکت های داروسازی برای دیگر دارو های پیشرفته ضد ایدز امتیازات انحصاری بیست ساله به دست آورند، از سال 2000 به بعد هزینه ی درمان با این دارو ها بشدت کاهش یافته و اطلاعات ِ مربوط به چگونگی ی تولید آنها مورد استفاده بسیاری قرار گرفته است.

در اقتصادی که کالای اطلاعاتی همه جا هست، پیامد های بیرونی نیز همه جا یافت می شوند. اگر ما غول های سرمایه داری اطلاعات را بررسی کنیم می بینیم که تقریبا کل ِ مدل کسب و کار آنها مبتنی بر رسیدن به پیامد های بیرونی خوب است.

مثلا آمازون را در نظر بگیریم. کار این شرکت بدین نحو است که بر اساس انتخاب های قبلی شما- یعنی اطلاعاتی که قبلا مجانا به این شرکت داده اید و نمی توانید زیر آنها بزنید- به شما پیشنهاد  فروش می دهد.  کل ِ این برنامه ی کسب و کار (بیزینس مدل) بر اساس تصاحبِ یک طرفه ی پیامد های بیرونی توسط آمازون بنا شده است. این الگو برای سوپر مارکت ها هم به کار می رود. سوپر مارکت هایی مانند والمارت  یا تسکو  با تجمیع داده های مربوط به مشتریان خود و ممانعت از استفاده هر کس دیگر از آن، امتیاز تجاری عظیمی به دست می آورند.

حالا فرض کنید والمارت و تسکو حاضر بودند اطلاعات مشتریان خود را ( البته به صورت ناشناس) به صورت رایگان منتشر کنند. این به نفع جامعه می شد. هر کسی از کشاورز گرفته تا متخصص همه گیر شناسی، می توانست این اطلاعات را بکاود و تصمیم های دقیق تری بگیرد. مشتریان می توانستند با یک نگاه دریابند که آیا تصمیم هایی که برای خرید گرفته بودند عاقلانه بوده یا غیر عقلایی. اما سوپر مارکت ها امتیاز خود را در بازار از دست می دادند. آنها دیگر نمی توانستند مثل سابق با بالا و پایین کردن قیمت ها یا فروش بر اساس مناسبت ها و یا معامله بر اساس یکی بخر دو تا بِبَر، رفتار ِ مشتریان را دستکاری کنند و بر آن تاثیر بگذارند. نکته ی اصلی تمام نظام ِ تجارت الکترونیکی آنها این است که داده های مشتریان آنها، به قول کنت ارو ، ” کم تر مصرف شود.”

اگر سخن ارو را به عبارت دیگری بیان کنیم مضمونِ انقلابی تلویحی آن آشکار می شود. اگر اقتصاد بازار آزاد به سبب وجود مالکیت معنوی در آن، سبب می شود استفاده از اطلاعات کم شود، پس اقتصاد ِ مبتنی بر استفاده ی کامل از اطلاعات نمی تواند بازار آزاد باشد و نباید مطلقا حق مالکیت ِ معنوی در آن موجود باشد . این شکل دیگرِ بیان ِ چیزی است که بنکلز و دراکر آن را درک می کردند: که فن آوری اطلاعات مشکلی بنیادی در نحوه ی کارکرد سرمایه داری پدید می آورد.

اما فن آوری اطلاعات چه چیزی را به جای اقتصاد فعلی قرار خواهد داد؟برای این که عبارت ” پسا سرمایه داری” معنا داشته باشد شما  باید توضیح دهید که فن آوری شبکه دقیقا چگونه انتقال به “چیزی دیگر” را  آغاز می کند و پویایی و نحوه حرکت ِ جهان ِ پسا سرمایه داری چه شکلی خواهد داشت.

چه کسانی این کار را کردند؟

کتاب پسا سرمایه داری

نوشته پل میسن

برگردان حمید طراوتی

ویراستار عبدالله کوثری