سقوط تمدن ها

فرستاده شده در ۱۷ دی ۱۳۹۳

محیط زیست و فروپاشی تمدن ها

در طی تاریخ، تمدن هایی وجود داشته اند که از میان رفته اند. سقوط آنها علل تاریخی- سیاسی – اجتماعی داشته اما اکنون برخی ازمتفکران معتقدند که عامل زیر بنایی بسیاری از این فروپاشی ها عامل زیست محیطی بوده است. این نظریه را جیرد دیاموند استاد جغرافیای دانشگاه یو سی ال ای مطرح کرده است. در مقاله ذیل به این مطلب پرداخته شده است:

تمدن قرن بیست و یکم اولین تمدنی نیست که با چشم انداز سقوط اقتصادی ناشی از تخریب محیط زیست روبرو شده است. مساله آن است که ما چه واکنشی به آن نشان خواهیم داد. ما گنجینه بی همتایی برای برخورد با آن در اختیار داریم که عبارت است از سوابق باستان شناسی مربوط به تمدن هایی که با مشکلات زیست محیطی روبرو شدند و نتوانستند به آن پاسخ دهند.
همان طور که جیرد دیاموند در کتاب خود به نام ” سقوط” خاطر نشان می کند برخی از جوامع اولیه ای که به مشکلات زیست محیطی برخورد کرده بودند توانستند با تغیییر به موقع مسیر خود از درافتادن به ورطه نزول اقتصادی و سقوط اجتناب کنند. مثلا شش قرن پیش ساکنان جزیره ایسلند دریافتند که چرای بیش از حد دام در کوهستان های پوشیده ازعلف ایسلند موجب شده بود مقدار زیادی از خاک منطقه که اصولا خاک کم عمقی بود از دست برود. در نتیجه کشاورزان منطقه به جای آن که علفزار های خود را از دست بدهند و از نظر اقتصادی شدیدا لطمه بخورند، دور هم جمع شدند و تعیین کردند که کوهستان های منطقه چه تعداد گوسفند را می تواست علف بدهد و سپس بر اساس آن بین خودشان برای هر نفر سهمیه ای معین کردند. بدین ترتیب آنها علفزار های خود را حفظ و از آنچه بعد ها ” تراژدی مشترکات” نامیده شد اجتناب کردند.

iranparsi6914953

مردم ایسلند عواقب چرای بیش از حد را درک کردند و تعداد گوسفندان خود را به سطحی کاهش دادند که قابل دوام بود. ما عواقب احتراق سوخت های فسیلی را که موجب تجمع گاز کربنیک در جو می شود می دانیم. اما بر خلاف مردم ایسلند که توانستند تعداد گوسفند های خود را محدود کنند، ما تا کنون نتوانسته ایم میزان انتشار گاز کربنیک را محدود کنیم.
اما همه جوامع مثل ایسلندی ها ، که اقتصادشان همچنان پشم تولید می کند و با نشاط است، عمل نکردند. تمدن سومری ها در قرن چهارم پیش از میلاد تمدنی فوق العاده و پیشرفته تر از تمام تمدن هایی بود که تا آن زمان ظهور کرده بودند.نظام آبیاری آن که بر مبانی مهندسی پیچیده ای استوار بود کشاورزی فوق العاده مولدی ایجاد کرد و با کمک آن کشاورزان توانستند چنان اضافه محصولی تولید کنند که خود موجب به وجود آمدن اولین شهر های جهان شد. اداره این نظام آبیاری نیازمند سازمان اجتماعی پیچیده ای بود. سومری ها اولین شهرها و اولین زبان مکتوب یعنی خط میخی را به وجود آوردند.

لوحه سومری

لوحه سومری

این تمدن، با هر مقیاسی که در نظر بگیرید، تمدن فوق العاده ای بود. اما در طراحی نظام آبیاری آن اشکالی وجود داشت، اشکالی که سرانجام تولید مواد غذایی آن را تحلیل می برد. آبی که پشت سد های احداث شده بر روی رود فرات جمع می شد از طریق شبکه ای از کانال های آبیاری به زمین های کشاورزی هدایت می شد. مقداری از آب را محصولات زراعی مصرف می کردند، بخشی از آن تبخیر می شد و بخشی دیگر به داخل زمین نفوذ می کرد. در این منطقه که زمین های آن زهکشی ضعیفی داشت، نفوذ آب به زمین رفته رفته سطح آب های زیر زمینی را بالا برد. آنگاه که آب به چند سانتی متری سطح زمین رسید بتدریج تبخیر شد و از منافذ خاک وارد جو شد و در پشت سر خود نمک باقی گذاشت. به مرور زمان تجمع نمک بر سطح خاک باروری خاک را کاهش داد.
چندان که نمک تجمع یافت و عملکرد گندم را کاهش داد، سومری ها به کشت جو ، که بيش از گندم در مقابل نمک مقاومت دارد، روی آوردند. این تغییر جهت نزول تمدن سومر را به تعویق انداخت، اما این کار کاهش عملکرد محصولات را چاره نمی کرد بلکه فقط درمان علامتی بود. در اثر ادامه تجمع نمک سر انجام عملکرد جو نیزکاهش يافت. نتيجه آن کاهش توليد مواد غذايی بود که بنيان اقتصادی اين تمدن را که زمانی عظمت داشت تضعيف کرد . چندان که باروری زمین کاهش یافت ، تمدن نیز افول کرد.
ربرت مک آدامز ، باستان شناس، محل تمدن باستانی سومر واقع در دشت های سیلابی مرکزی رود فرات را که اکنون سرزمین ویران و خالی از سکنه ای است که هیچ کشت و زرعی در آن صورت نمی گیرد، مطالعه کرده است. او توصیف می کند که :” تپه های شنی در هم فرو رفته، خاکریز آبراه هایی که مدت هاست بلا استفاده مانده و سنگ پشته های پراکنده در محلی که قبلا مرکز استقرار این تمدن بوده اکنون تنها چشم اندازی پست و بی هویت را می نمایاند. پوشش گیاهی بسیار پراکنده و اندک است و در برخی مناطق تقریبا بطور کامل ناپدید شده است…. اما زمانی همین سرزمین مرکز کهن ترین تمدن بشری و قدیم ترین شهر جهان بوده است. ”
مورد مشابه سومردر دنيای جديد تمدن ماياهاست که در سرزمين پستی که امروزه کشور گواتمالا ناميده ميشود نضج گرفت . اين تمدن 250 سال پس از تولد مسيح شکوفا شد و حدود سال 900 ميلادی سقوط کرد. ماياها نيز مانند سومری ها کشاورزی پيچيده و بسيار مولدی را بنا نهادند که اساس آن عبارت بود از کشت و زرع در قطعات مرتفع زمين که کانال هاي آبياری آنها را احاطه کرده بود.
ظاهرا سقوط ماياها نيز مانند سومری ها به کمبود مواد غذايی مربوط بوده است. در اين تمدن دنيای جديد، اين جنگل زدايی و فرسايش خاک بود که کشاورزی را تحليل برد. تغییر آب و هوا نیز احتمالا در آن نقش داشته است. و به نظر می رسد که پس از آن کمبود مواد غذايی به جنگ داخلی بين شهر های مايا بر سر غذا انجاميده است. امروز این منطقه پوشیده از جنگل است، طبیعت آن را پس گرفته است.
در قرن های آخر تمدن مايايی جامعه جديدی در جزيره دور افتاده ايستر در حال شکل گيری و تکامل بود. جزيره ايستر که 166 کيلومتر مربع وسعت دارد در جنوب اقيانوس آرام و حدودا در 3200 کيلومتری غرب امريکای جنوبی واقع است و فاصله آن با جزيره پيت کارن که نزديک ترين محل مسکونی به اين جزيره است قريب 2200 کيلومتر است. اين تمدن که حدود سال 400 ميلادي به وجود آمد بر جزيره اي آتشفشانی که خاکی غنی و پوشش گياهی بسيار پرپشتی داشت و بلندای برخی درختان آن به 25 متر و قطر آنها به دو متر مي رسيد نشو و نما يافت. بررّسی های باستان شناسی نشان مي دهد که غذای اصلی مردم اين جزيره غذاهای دريايی و به خصوص گوشت دولفين بود يعنی پستانداری که تنها مي توانستند آن را با نيزه و از طريق قايق های بدون بادبان بزرگی که به داخل دريا مي رفت صيد کنند زيرا تعداد آن در کنار ساحل اندک بود
جامعه جزيره ايستر تا چند قرن پيشرفت کرد و جمعيت آن طبق بر آورد ها به 20000 نفر رسيد. چندان که تعداد افراد جامعه بتدريج افزايش يافت ميزان بريدن درختان از سطح باز دهی پايدار جنگل ها فراتر رفت. سرانجام درختان تنومندی که برای ساختن قايق های محکم و بزرگ اقيانوس پيما لازم بود ناپديد شد و ساکنان جزيره از دستيابی به دولفين محروم شدند و بدين ترتيب ميزان عرضه مواد غذايی به شدت کاهش يافت. مدارک و شواهد باستان شناسی نشان مي دهد از يک نقطه زمانی به بعد استخوان های انسان با استخوان های دولفين مخلوط شده و در آميخته است و اين نشان مي دهد که جامعه نا اميد به آدمخواری روی آورده بوده است. امروز تنها 2000 نفر در اين جزيره سکونت دارند.
پرسش بی پاسخ آن است که آیا این تمدن های اولیه می دانستند که چه چیز باعث سقوط آنها شده است. آیا سومری ها می دانستند که تبخیر آب از منافذ خاک و افزایش غلظت نمک خاک موجب کاهش عملکرد گندم آنها شده است؟ اگر می دانستند، آیا نمی توانستند حمایت سیاسی لازم برای پائین بردن سطح سفره های آب را جلب کنند، مثل جهان امروز که تا کنون در مبارزه برای کاهش انتشار کربن موفق نبوده است ؟
اين موارد تنها سه نمونه از تمدن های اوليه هستند که ظاهراً بدين علت سقوط کردند که در مرحله اي از تکامل اقتصادی خود به مسيری پای گذاشتند که از نظر زيست محيطی نا پايدار بود. ما نيز در چنين مسيری قرار داريم . هر يک از روند های زيست محيطی مخرب امروز مي تواند آن چه ما به عنوان تمدن می شناسیم تحليل ببرد . درست به همان گونه که نظام آبياری سومری ها که معرف اقتصاد آنها بود نقصی در بر داشت ، نظام انرژی مبتنی بر سوخت فسيلی، که معرف اقتصاد مدرن است، نيز نقصی در خود دارد . در نظام آن ها این بالا آمدن سفره های آب بود که اقتصاد را نابود کرد. در نظام ما این افزایش غلظت گاز کربنیک جو است که پیشرفت اقتصادی ما را با خطر از هم گسیختگی روبرو کرده است. در هر دو مورد روند نابود کننده نامرئی است.
به نظر مي رسد که سقوط تمدن های اوليه خواه علت آن شور شدن زمين در سومر باشد يا فرسايش خاک در تمدن مايا و يا از دست رفتن ظرفيت صيد در آب های دور در جزيره ايستر، به هر صورت به کاهش تو ليد و عرضه مود غذايی مربوط بوده است. امروز افزوده شدن بیش از( 80) ميليون نفر در سال به جمعيت بیش از (7) میلیارد نفری جهان آن هم در زمانی که سفره های آب زير زمينی پيوسته پايين تر می رود و هوا گرم تر می شود نشان از آن دارد که ممکن است تو ليد غذا بار ديگر به حلقه آسيب پذير بين محيط زيست و اقتصاد تبديل شده باشد.
نقل از کتاب پلان ب 2 ، نوشته لستر براون، ترجمه دکتر حمید طراوتی، ناشر انتشارات چهاد دانشگاهی مشهد