محیط زیست و جمعیت

فرستاده شده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۶

نوشته حمید طراوتی

عصمت هنگامی که همراه مادرش به مطب می آمد دختر بچه شادابي بود حدودا 13 یا 14 ساله که چادرش را دور صورتش سفت می گرفت و شکلک در می آورد. تا مادرش یا یکی از خواهر برادرانش را معاینه کنم او برای خودش داخل مطب بازی می کرد و با خودش چیزهایی می گفت. او و خانواده اش ماهی حداقل چند بار برای درمان می آمدند، زیرا تعدادشان زیاد بود. خانواده ای بودند 7 نفره با 5 فرزند که او فرزند سوم بود. سال بعد یک روز از در وارد می شد و می دیدم لبانش را رژ لب زده و قرمز کرده، صورتش را سرخاب مالیده، چشمانش را خط چشم کشیده و کلا آدم دیگری شده. به مادرش می گفتم چه شده؟ می گفت شیرینی اش را خوردیم. در دل می گفتم طفلک فقط 14 سال دارد، ولی به مادرش می گفتم مبارک باشد. سال بعد می آمد و باردار بود. به علت مسمومیت حاملگی او را آورده بودند. پاهایش ورم کرده بود. صورتش پف داشت. مدتی بعد می آمد و بچه ای بغل داشت. حالا دیگر نزدیک 16 سالگی بود. سال بعد می آمد و یک بچه بغل داشت و یکی دیگر را در کالسکه گذاشته بود. سال بعد از آن با سه بچه می آمد. مادرش یکی را در بغل گرفته بود. خودش یکی دیگر را در بغل داشت و دست یکی دیگر از آنها را گرفته بود. سال بعد که می آمد دیگر زنی جاافتاده بود. هنوز 20 سال نداشت ولی دیگر زنی بود چاق با اندامی بسیار نامتناسب و ورم صورت و به این ترتیب ظرف چند سال یک دختر نوجوان شاد و سرخوش به یک زن چاق و بدقواره تبدیل شده بود زنی که هیچ چیز نمی دانست و هیچ نخوانده بود و از هیچ جای دنیا خبری نداشت. طی سال های آینده زندگی هم او باز فرزندانی به دنیا می آورد و تمام وقتش صرف مراقبت و رسیدگی به آنها می شود. این سرنوشت تعداد بی شماری از زنان دهه شصت بود. رشد سریع جمعیت قدرت رشد را از آنان گرفته بود. آنها فرزند زیادی می آوردند تا خود را نابود کنند. رشد جمعیت تنها به تخریب طبیعت اکتفا نمی کند. بلکه بسیاری از مادران و دختران و بسیاری از خانواده ها را به ورطه فقر و بدبختی می کشاند.گسترش اعتیاد و بی کاری نیز از عواقب این رشد سریع بود.
اما وضعیتی که فوقا ذکر آن رفت اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا برقرار است. در نیجریه داشتن چهار همسر برای یک مرد امری بسیار پیش پا افتاده است و اگر مردی کم تر از چهار زن داشته باشد برای او نوعی کسر شان به حساب می آید. زنان نیز همین طورند. آنها باید چهار فرزند یا بیش تر داشته باشند و گرنه از نظر جامعه ناتوان محسوب می شوند. رشد جمعیت در کشورهای همسایه ایران هم بسیار بالاست. پاکستان ششمین کشور پر جمعیت جهان به شمار می آید. رشد جمعیت آن بسیار سریع و برابر 2.1 درصد در سال است. پیش بینی می شود که جمعیت آن که در ژانویه سال 2017 میلادی قریب 195 میلیون نفر بود تا سال 2050 به 400 میلیون نفر افزایش یابد. جمعیت افغانستان در اول سال 2017 میلادی 34 میلیون نفر بود و نرخ رشد جمعیت آن 2.7 درصد در سال است. جمعیت عراق در اوت 2017 میلادی قریب 39 میلیون نفر گزارش شده و رشد جمعیت آن 3 درصد است. با این نرخ، جمعیت آن بسرعت رشد خواهد کرد و از ایران پیشی خواهد گرفت.


متاسفانه کشورهای ثروتمند و شرکت های بزرگ تجاری و کورپوراسیون های غول آسا چندان به مساله جمعیت نمی پردازند. در بحث درباره محیط زیست نیز غالبا در معادله بین عرضه و تقاضا تنها به عرضه توجه می شود. افزایش تقاضا بر اثر رشد جمعیت و رشد مصرف کم تر مورد توجه قرار می گیرد. چرا؟ شاید آنها می خواهند جمعیت جهان بیش تر باشد تا تعداد مصرف کنندگان بیش تر شود و بتوانند بین این همه جمعیت مخاصمه و جنگی در افکنند و سلاح های خود را بفروشند.متاسفانه حتی در بحث های داخل کشوری ما نیز عامل رشد جمعیت به ندرت مورد توجه قرار می گیرد. اگر در کشور با کمبود شدید آب مواجه ایم،اگر ترافیک شهرهای بزرگ دیوانه کننده است، اگر قیمت مواد غذایی پیوسته افزایش می یابد، اگر خانه و مسکن به شدت گران شده و عرصه را بر جوانان تنگ کرده، یکی از عوامل بزرگ آن رشد جمعیت است. البته در این زمینه عواملی مانند رشد مصرف گرایی و تبلیغات فراوان نیز بسیار موثر است.
رشد جمعیت و تخریب وسیع طبیعت سرنوشت کسانی مانند عصمت و امثال او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. برای ترسیم آینده ای روشن برای جوانان ایران و طراحی برنامه توسعه پایدار در کشور شاید یکی از بهترین کارها آن باشد که به عراق و افغانستان و پاکستان کمک کنیم تا رشد جمعیت خود را مهار کنند. سرریز جمعیت این مناطق به صورت سیلی از فقرای نادان که به راحتی اسیر تروریست ها می شوند و یا به خاطر تامین زندگی به هر جرم و جنایتی دست می زنند دامان ما را نیز خواهد گرفت.