بگوییم گرم شدن کره زمین نه تغییر اقلیم

فرستاده شده در ۳ خرداد ۱۳۹۸

گرمایش کره زمین یا تغییر اقلیم،

چند سالی ست که در مباحثات مربوط به مسایل زیست محیطی و نیز در اخبار مربوط به آن بیش تر از عبارت ” تفییر اقلیم” صحبت می شود و کم تر صحبت ” گرمایش زمین” به میان می آید. منظور از گرمایش زمین، فرآیند گرم شدن کره زمین در اثر افزایش گاز های موسوم به ” گلخانه ای” است که جهان را با فاجعه ای عظیم روبرو خواهد کرد و منظور از ” تغییر اقلیم” هم چنان که از معنای آن بر می آید عوض شدن و تغییر اقلیم کره زمین است که لزوما به گرمایش کره زمین ارتباط ندارد و می تواند مثلا در اثر سرمایش نیز پدید آید. این دو با یکدیگر لزوما در تضاد نیستند زیرا گرمایش زمین خود باعث تغییر اقلیم می شود. اما در عین حال تاکید – شدید و دائمی- بر روی تغییر اقلیم و کم رنگ کردن مساله گرمایش زمین بی دلیل ایجاد نشده.

Global warming

گرم شدن کره زمین

 

در سال 1988 آمریکائیان یکی از گرم ترین سال های عمر خود را سپری کردند. چنین گرمایی در آن کشور اصلا سابقه نداشت و مردم متحیر شده بودند. در ژوئن همان سال جیمز هانسن داشمند ناسا، و رئیس موسسه تحقیقات فضایی گودارد، در مقابل کنگره آمریکا حاضر شد و شهادت داد که گرمای آن سال چیزی تصادفی نبوده و تحقیقات چند ساله او در زمانی که مسئول سیاره زهره بوده و نیز اطلاعاتی که او در باره تغییر دمای هوا در قطب ها و اقیانوس ها جمع آوری کرده موید آن است که کره زمین به سوی گرمایش رفته و پیوسته گرم تر می شود و این گرما اقلیم کره زمین را تغییر خواهد داد و زندگی به شکل موجود آن را با خطری بس جدی و موهش مواجه خواهد کرد. او همچنین اعلام کرد که علت این تغییر، افزایش دی اکسید کربن و سایر گاز های گلخانه ای ست که در اثر فعالیت های بشر ایجاد شده است و خواستار محدود کردن مصرف سوخت های فسیلی شد.
این مطلب برای شرکت های بزرگ نفتی و شرکت های سوخت فسیلی که اغلب آنها سهام بانک های مهم را نیز در اختیار داشتند-و دارند- بسیار ثقیل و سنگین بود. سهم این شرکت ها در بازار بورس آمریکا جزء سهام مرغوب است زیرا طی اقلا 70 سال گذشته همواره بهای سهام آنها، جز در مواردی اندک، رشد کرده است. اکنون دارایی هر یک از این غول های نفتی چیزی قریب سه تا 4 تریلیارد دلار است که بیش از بودجه سالانه تمام کشور های جهان سوم است و بخش عمده آن هنوز در میدان های نفتی و در زیر زمین محبوس و مدفون است. اگر قرار باشد از سوخت های فسیلی استفاده نشود، این دارایی دیگر ارزشی نخواهد داشت. پس گرم شدن کره زمین برای آنها خطر بزرگی ست. خطری که آنها را تهدید می کند- برای آنها- از خطری که کره زمین را تهیدید می کند بزرگ تر است.
واکنش آنها این بود که هزینه زیادی را صرف گمراه کردن ذهن مردم از این موضوع کردند و محافل دانشگاهی بسیاری را به خدمت گرفتند. اولین آنها شخصی بود به نام ژورن لومبورگ ( Lomborg) که استاد دانشگاهی در دانمارک بود و کتابی با عنوان ” محیط زیست خواه شکاک” و با تیتر دوم ” ارزیابی وضعیت واقعی جهان” منتشر کرد که پاسخی بود به رشته کتاب های وضعیت جهان که موسسه تحقیقات زیست محیطی ورلد واچ مرتبا هر سال منتشر می کرد. نسخه انگلیسی این کتاب را دانشگاه کمبریج انگلستان در سال 2001 به چاپ رساند. او خود را طرفدار محیط زیست می دانست اما معتقد بود افزایش جمعیت، کاهش ذخایر انرژی، جنگل زدایی، از دست رفتن گونه ها، کمبود آب، جنبه های معینی از گرم شدن کره زمین و بسیاری از دیگر مسایل محیط زیست جهان هیچ کدام از نظر تحلیل آماری داده های مربوطه تایید نمی شوند و آن چه در باره آنها گفته می شود پایه و اساس علمی ندارد.
با آمدن کابینه جرج بوش این تلاش ها تشدید شد . بالاخره او کسی بود که از خانواده “نفتیون” بود و بخشی از سهام شرکت چورون، ساترن کامپنی و اکسون موبیل که همه از غول های نفتی بودند متعلق به خانواده او بود. در این دوره حرکتی به نام “جنبش مصرف عاقلانه” شکل گرفت که از دل آن چندین موسسه بزرگ و ثروتمند ایجاد شد که کار آنها مخالفت با نظریه گرمایش زمین بود. مهم ترین آنها موسسه “اتحاد برای آمریکا” بود ( الاینس فور آمریکا یا آ اف آ) که از طرف همین شرکت ها حمایت می شد. همه دیگر موسساتی که در این زمینه شکل گرفتند از جمله موسسه دیدبان آلودگی ( پولوشن واچ) در این موسسه ریشه داشتند. سخن آنها آن بود که کره زمین پیوسته در حال تغییر است. قبلا هم در دوره هایی گرم شده و سپس سرد شده بنا بر این تغییر مهمی لازم نیست در سبک زندگی و منابع انرژی ما ایجاد شود. آنها بر مسایلی مانند حق مالکیت، لایحه گونه های به خطر افتاده، کار بری زمین های دولتی و امثالهم تمرکز داشتند و تقریبا با هر قانون و مقرراتی که از سازمان حفاظت محیط زیست بیرون می آمد مخالف بودند. بودجه آنها از طریق اتحادیه های تجاری مانند موسسه نفت آمریکا ( آمریکن پترولئیوم اینستیتیوت)، دفتر فدراسیون مزرعه داران آمریکا،اتحادیه خمیر کاغذ آمریکا، کنگره معدن کاران آمریکا و شرکت های نفتی تامین می شد. آنها نشریه و خبرنامه داشتند و سالانه کنفرانسی در واشنگتن دی سی برگزار می کردند که عنوان آن ” پرواز ، برای آزادی” بود و از همه نقاط کشور عده ای برای شرکت در آن به این شهر پرواز می کردند.

کتاب لومبورگ مورد نقد شدید قرار گرفت و او رسوا شد و اندک اندک کاملا عقب نشست. موسسات ضد “محیط زیست گرایی” هم کم و بیش رسوا شدند و مقالات زیادی بر علیه آنها منتشر شد. در سال 2001 ماجرای برج های دو قلو پیش آمد و در سال 2003 جرج بوش به عراق و افغانستان حمله کرد. سپس در سال 2005 توفان کاترینا پیش آمد و نیو اورلئان را که دروازه ورود سیاهپوستان به آمریکا بود ویران کرد و 200 میلیارد دلار خسارت بر جای گذاشت و بخش بزرگی از شهر غیر مسکون شد. کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته و از جمله ذوب یخ ها شدت گرفت و اخبار آن منتشر شد. تظاهرات ضد جنگ و ضد جهانی شدن با حمله به مواضع زیست محیطی جرج بوش و معاونش دیک چنی همراه شد. لاجرم گروه های مخالف “محیط زیست خواهان”، از نفس افتادند.

دیک چنی معاون جرج بوش

Dick Cheney

در این میان دیک چنی ترفندی را به کار بست. او که حامی اصلی این موسسات بود به آنها تاکید کرد که تا حد ممکن عبارت ” گرمایش کره زمین” را استفاده نکنند و به جای آن هر جا مجبور به اشاره به مسایل زیست محیطی شدند از ” تغییر اقلیم ” استفاده کنند. تغییر اقلیم قبلا هم وسیعا به کار می رفت و بسیاری از تحلیل گران مسایل محیط زیست و دانشمندان اشاره می کردند که گرمایش زمین سبب ناپایداری اقلیم و تغییر آن می شود. اما اینجا دیک چنی قصد دیگری داشت. این مرد که او را قوی ترین معاون رییس جمهوری در تاریخ آمریکا و مرد آهنین خوانده اند، این رییس شرکت خدمات نفتی ی غول آسای “هالی برتون ” که در هنگام پایان دوره ماموریت اش نا محبوب ترین معاون ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بود، قصد داشت بدین طریق از اهمیت موضوع گرمایش زمین بکاهد. او می گفت ” تغییر اقلیم” برای کسی که نمی داند موضوع چیست، بار روحی کم تری دارد. این تعبیر خبر می دهد که تغییری در کره زمین پیش آمده، اما چرای آن را نمی پرسد. نمی گوید که این تغییر ناشی از چیست و در نتیجه راحت تر می توان با آن مقابله کرد. شاید این تغییر مرتفع شود. شاید برخی جنبه های آن خوب و مفید باشد. در هر صورت به مقصر خاصی اشاره نمی کند. اقلیم تغییر کرده همین. بسیاری فکر می کنند که تعداد سیل ها و شدت آنها بیش تر شده، توفان بیش تر رخ می دهد، خشکسالی شدید شده و اینها همه ناشی از تغییر اقلیم است. و هر چند آنان که از گرمایش کره زمین اطلاع دارند متوجه می شوند که این تغییر از کجا ناشی شده اما مهم آن است که میلیارد ها نفر هنوز هیچ چیز در باره آن نمی دانند. پس استفاده از آن ایمن تر است. این ترفند او بود.
هدف جنبش زیست محیطی جهان آن است که میزان غلظت گاز کربنیک جو را در حد 350 قسمت در میلیون ( پی پی ام) کاهش دهد تا گرمای کره زمین مهار شود و لذا با توجه به آن چه فوقا آمد بهتر است همیشه از ” گرمایش زمین” سخن بگوییم و هر جا از تغییر اقلیم نام می بریم این نکته را که علت آن گرمای کره زمین است متذکر شویم.